سپاس الله متعال، او را ستایش میکنیم و ازاو مدد و آمرزش میطلبیم، به سوی او باز میگردیم و از شر نفس اماره و بدی کردارهای مان به او پناه میبریم، گمراه نشود کسی که خدا هدایتاش فرموده و کسی که خدا او را گمراه کند، برایش هدایت دهندهای نیست. شهادت میدهم که خدا یگانه است و جز او معبود به حق نیست و گواهی میدهم که محمد ﷺ بنده و فرستاده او است، درود خدا بر او و آل و اصحاب و پیروان راستین ایشان باد.
وبعد:
ایمان به اسما و صفات الله متعال یکی از ارکان ایمان به خدای متعال است که عبارت ازایمان به وجود الله متعال، ایمان به ربوبیت، ایمان به الوهیت و ایمان به اسما و صفات باری تعالی میباشد.
علم به اسما و صفات جلاله الله متعال جایگاه رفیع و اهمیت بزرگی دارد، و برای هیچ کس ممکن نیست بدون علم به اسما و صفات خداوند، او تعالی را به نحو احسن و اکمل بندگی و عبادت نماید و در این صورت است که عبادت با بصیرت خواهد بود . چنانچه الله متعال می فرماید: { وَلِلَّهِ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَى فَادْعُوهُ بِهَا } ( الأعراف/180)
ترجمه: « و اسما حسنی تنها از آن خدا است پس او را با این اسما بخوانید».
به همین سبب بحثی را پیراموان اسما و صفات والا الله متعال مینماییم، تا از آن معرفت حاصل نموده و الله متعال را به وجه احسن و اکمل بندگی و عبادت نماییم.
تعریف توحید اسما و صفات:
یگانه دانستن الله متعال در اسما حسنی و صفات علیا که در قرآن کریم و سنت وارد شده است و ایمان به معانی و احکام آن.
اهمیت توحید اسما و صفات الله متعال:
علم به توحید اسما و صفات و ایمان به آن دارای اهمیت بسزایی میباشد و آنچه به اهمیت آن دلالت میکند قرار ذیل است:
1 – علم توحید از شریفترین و ارجمندترین علوم است، پس اشتغال به فهم آن و بحث در آن از بزرگترین مطالب و مواهب میباشد.
2 – بزرگترین آیت در قرآن کریم آیت کرسی است، زیرا به توحید اسما و صفات الله متعال مشتمل است.
3 – معرفت الله متعال اصل دین و رکن توحید است و این معرفت حاصل نمیشود مگر از طریق فهم اسما و صفات الله متعال.
4 – ایمان به اسما و صفات همانند ایمان سلف صالح، انسان مؤمن را از انحراف در اسما و صفات خداوند باز میدارد، چنانچه دیگران در این زمینه به تعطیل و تمثیل و غیره انحرافات دچار گردیده اند. الله متعال ما را امر نموده است كه او تعالی را به اسما و صفات عليا اش فرا بخوانيم: { وَلِلَّهِ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَى فَادْعُوهُ بِهَا } ( الأعراف/180)
و رسول الله ﷺ ما را به حفظ و فهم معانی آن ترغیب نموده است ، چنانچه میفرماید: ( إن لله تسعة و تسعین اسما مائة إلا واحدا من احصها دخل الجنة) الله متعال نود و نو اسم دارد؛ یعنی یکی کمتر از صد؛ هر کس آن را برشمارد، وارد بهشت میشود.
6 – ایمان به اسما و صفات الله متعال به شکل درست و حقیقی آن در اصل نجات از وعید الله متعال است، الله متعال میفرماید: { وَذَرُوا الَّذِينَ يُلْحِدُونَ فِي أَسْمَائِهِ سَيُجْزَوْنَ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ } { الأعراف /180} « و بگذارید آنانی را که در نامهای الله کج روی میکنند (و آن را تحریف میکنند)، به زودی سزای آنچه را که میکردند خواهند دید.
7 – ایمان به اسما و صفات داخل در ایمان به ذات الله متعال است و در حقیقت ایمان بنده کامل و درست نمیشود مگر هنگامی که بنده به اسما و صفات او تعالی ایمان بیآورد.
8 – معرفت توحید اسما و صفات و ایمان به آن همانند ایمان سلف صالح، عبادت الله متعال است و او تعالی ما را به آن امر نموده است و طاعت الله متعال واجب و لازم است.
9 – سوره اخلاص معادل ثلث قرآن کریم است، زیرا بر وصف الله متعال خلاصه میگردد.
ایمان به توحید اسما و صفات دارای ثمرات بزرگ بوده که قرار ذیل بیان میشود:
- درک عظمت و بزرگی الله متعال.
- سبب زیادت ایمان بنده و اعتماد و یقین بیشتر به پروردگار میگردد.
- لذت بردن از طاعت و عبادت، البته این لذت موقوف به معرفت بنده به توحید اسما و صفات او تعالی است.
- شخص که به شکل دقیق اسما او تعالی را درک نموده باشد به آن استدلال مینماید، به آنچه که او تعالی از احکام تشریع نموده است؛ زیرا الله متعال آنچه را که اسما و صفاتش تقاضا مینماید انجام میدهد، و هر فعل او تعالی بر اساس فضل و حکمت و عدل او تعالی میباشد، پس همه اخبار او تعالی درست و حق بوده، و هر امر و نهی او حکمت و عدل و رحمت میباشد.
- توحید اسما و صفات در قلب بنده ادب با الله متعال و حیا از او تعالی را غرس مینماید، هنگامی که بنده درک نماید که او تعالی او را میبیند، پس حیا میکند از اینکه الله متعال او را در کار منکر مشاهده نماید، و شخصی که بفهمد که او تعالی ذات سمیع است از گفتاری که او تعالی را خشمگین و ناراض میسازد حیا میکند. و این گونه اسما و صفات ادب و خضوع و تعظیم و اجلال او تعالی را در پی دارد.
- سبب تزکیه نفس بنده گردیده و او را بر منهج او تعالی قائم و ثابت قدم میسازد، و این تزکیه مطلوب از بنده میباشد و الله متعال این نوع اشخاص را مورد مدح و ستایش قرار داده است: { قد أفلح من زکاها} (الشمس/9) یعنی آنانی که نفسهای شان را تزکیه و پاک مینمایند رستگار میشوند.
- قلب بنده را از محبت و شوق او تعالی مملو میسازد و سبب خضوع و انکسار بنده در مقابل او تعالی گردیده وبنده در آنچه نزد الله متعال است رغبت پیدا مینماید.
- خوف بنده از الله متعال و از مراقبت و نظارت او تعالی بر همه حرکات و سکنات او در آشکارا و پنهان، چنانچه این مراقبت باعث میگردد بنده بر افکار خویش مسلط باشد، و از افکار پست و فاسد جلوگیری نماید.
- فقر و بیچارگی بنده به او تعالی و روی آوردن به او تعالی در همه اوقات و احوال.
- اعتماد و یقین به او تعالی در مشکلات و سختیها.
- فراخواندن او تعالی به این اسامی و صفات در هنگام دعا، چنانچه الله متعال میفرماید: { وَلِلَّهِ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَى فَادْعُوهُ بِهَا وَذَرُوا الَّذِينَ يُلْحِدُونَ فِي أَسْمَائِهِ سَيُجْزَوْنَ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ} (الأعراف/180)
عقیده اهل سنت و جماعت در رابطه به توحید اسما وصفات:
اولا: موقف اهل سنت و جماعت در رابطه به اسما الله متعال:
اسما الله متعال آن اسماییست که در قرآن کریم وارد شده و رسول الله ﷺ از آن خبر داده، اهل سنت به این اسامی که اسما او تعالی هستند ایمان دارند، و اینکه هیچ نوع نقص و عیب در آن وجود ندارد، الله متعال میفرماید: { وَلِلَّهِ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَى فَادْعُوهُ بِهَا وَذَرُوا الَّذِينَ يُلْحِدُونَ فِي أَسْمَائِهِ سَيُجْزَوْنَ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ} (الأعراف/180)
پس اهل سنت ثابت میسازند که این اسامی، اسما الله متعال هستند، و صفاتی را که این اسما دربر دارند ثابت میسازند، مثال: از اسما الله متعال (العلیم) است پس اسم علیم را به الله تعالی ثابت می سازند و می گویند: یا علیم، و ثابت می سازند که علم صفت الله متعال است که اسم علیم به آن دلالت دارد، علیم اسم مشتق از علم، و هر اسم مشتق از آنچه که مشتق شده معنی آنرا دربر دارد، و این امر معلوم در لسان عربی و لسانهای دیگر است.
و هنگامی که اسم از مصدر متعدی باشد به اثر که اسم به آن دلالت دارد اهل سنت آن را نیز ثابت می سازند. مثال: (الرحیم) به اسم رحیم ایمان دارند که اسم از اسما او تعالی است، و اینکه آنچه این اسم از صفت رحمت دربر دارد به آن نیز باور و ایمان دارند، و رحمت صفت حقیقی و ثابت الله متعال است که اسم رحیم به آن دلالت دارد، مراد از آن اراده احسان و خود احسان نیست بلکه احسان از اثر این رحمت میباشد.
و همچنان به اثر این رحمت در حق کسی که مستحق و لایق آن باشد ایمان دارند، الله متعال می فرماید: { یعذب من یشاء و یرحم من یشاء وإلیه تقلبون} (العنکبوت/21)
« هر کس را که بخواهد عذاب میدهد و هر کس را که بخواهد مورد رحمت قرار میدهد، و به سوی او باز گردانیده میشوید».
پس قاعده اهل سنت در رابطه اسما این است:
اولا: ایمان دارند به اسما الله متعال، به آن اسما که او تعالی خود را به آن یاد نموده است و یا پیامبرش آنرا به ما نقل نموده ، پس با این اسما او تعالی را فرا میخوانند.
ثانیا: اعتقاد دارند که اسم دربرگیرنده یک صفت است، زیرا تمامی اسما الله متعال مشتق است، و چنانچه معلوم است مشتق از آنچه که گرفته شده معانی آنرا دربر دارد.
ثالثا: اعتقاد دارند بر آنچه اسم از اثر دربر دارد هنگامی که اسم متعدی باشد، مثل: علیم، رحیم، سمیع، بصیر. اما اگر اسم مشتق از مصدر لازم باشد پس مسمی خود را متعدی نمیسازد، مثل: (حیاة) از اسما او تعالی (الحي)است و (الحي) دلالت دارد بر صفت حیات، و حیات وصف است بر (الحي) و به غیر خود متعدی نمیشود. و مثل: (العظیم) اسم است و العظمة وصف است، و عظمت وصف عظیم است و به غیر خود متعدی نمیشود.
موقف اهل سنت در رابطه به صفات: اثبات همه صفاتی که الله متعال خود را به آن موصوف ساخته یا رسول الله ﷺ او تعالی را به آن موصوف ساخته است البته توصیف بدون کیفیت، تمثیل، تحریف و تعطیل، برابر است از صفات ذاتی باشد یا صفات فعلی.
اگر گفته شود که فرق میان صفات ذاتی و فعلی چیست؟ در جواب باید گفت: صفات ذاتی که همیشه ملازم ذات الله متعال است یعنی او تعالی به آن ازلا و ابدا متصف است.
مثال: صفت حیات صفت ذاتی الله متعال است زیرا او تعالی همیشه زنده و حیات است، چنانچه الله متعال میفرماید: { هو الأول و الأخر} (الحدید/3) « او اول و آخر است» . پیامبر ﷺ آنرا به قول: ( أنت الأول فلیس قبلک شيء و أنت الآخر فلیس بعدک شيء) تفسیر نموده است. و الله متعال در جای دیگر میفرماید: { و توکل علی الحي الذي لا یموت} ( الفرقان/58) «و بر آن زنده ای توکل کن که هرگز نمیمیرد»
همین گونه سمع و بصر قدرت از صفات ذاتی الله متعال است.
و صفات فعلی به مشیئت الله متعال تعلق میگیرد که او تعالی طبق حکمتاش آنرا انجام میدهد. مثال: استوای الله متعال بر عرش، و نزول او تعالی به آسمان دنیا، استوا الله متعال بر عرش از صفات فعلی او تعالی بوده زیرا متعلق به مشیئت او تعالی است چنانچه الله متعال میفرماید: { إن ربکم الله الذي خلق السماوات و الأرض فی ستة أیام ثم أستوی علی العرش} ( الأعراف/58) « یقینا پروردگار شما الله است که اسمانها و زمین را در شش روز آفرید سپس بر عرش قرار گرفت».
و در این ایمان و اعتقاد از کیفیت و تمثیل صفات الله متعال بر حذر هستند، یعنی صفت را ثابت میسازند اما از کیفیت آن نمیدانند، مثال نزول الله متعال به آسمان دنیا هیچ گاه همانند نزول مخلوقات نیست یا استوا بر عرش کیفیت آن به ما معلوم نیست زیرا اهل سنت و جماعت اعتقاد دارند بر اینکه: { لیس کمثله شيء و هو السمیع البصیر} (الشوری/11)، « هیچ چیز همانند او نیست و او شنوا بیناست».
اهل سنت و جماعت اعتقاد دارند که میان خالق و مخلوقات تباین ( اختلاف) عظیم در ذات و صفات و افعال وجود دارد، و امکان ندارد در نفس بندگان چنین تصور بوجود بیاید که او تعالی چگونه نزول مینماید.
ادله بر صحت مذهب اهل سنت و جماعت:
منهج و روش سلف صالح اهل سنت و جماعت در باب اسما و صفات منهج لازم و واجب در اسما و صفات است و منهج محکم، سالم و اعلم در این زمینه میباشد، و روش بهتر و صحیحتر از آن در این باب موجود نیست، و ادله زیادی بر این امر دلالت دارد:
1 – بر منهج و روش سلف در زمینه اسما و صفات قرآن کریم و سنت نبوی دلالت دارد: از ادله قرآن کریم:
*{ وَلِلَّهِ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَى فَادْعُوهُ بِهَا وَذَرُوا الَّذِينَ يُلْحِدُونَ فِي أَسْمَائِهِ سَيُجْزَوْنَ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ} ( الأعراف/180)
« و تنها الله دارای زیباترین و نیکوترین نامها است، پس او را به آن نامها بخوانید، وبگذارید آنانی را که در نامهای الله کج روی میکنند، به زودی آنچه را که میکردند، خواهند دید».
*{لیس کمثله شيء و هو السمیع البصیر} ( الشوری/11)، « هیچ چیز همانند او نیست و او شنوا بیناست».
*{ و لا تقف ما لیس لک به علم } (الإسراء/36)، « و در پی چیزی مرو که به آن علم نداری».
آیه اول دلالت دارد به اثبات اسما و صفات بدون تحریف و تعطیل، زیرا این دو از جمله الحاد در اسما و صفات است.
آیه دوم: دلالت دارد بر وجوب نفی تمثیل در اسما شو صفات .
آیه سوم: دلالت دارد بر وجوب نفی کیفیت، و توقف در آنچه که اثبات و نفی آن وارد نشده باشد.
اما در سنت دلالیل زیادی بر این امر وجود دارد از آن جمله: قول پیامبر ﷺ (اللهم أنت الأول فلیس قبلک شيء ، و أنت الآخر فلیس بعدک شيء و أنت الظاهر فلیس فوقک شيء، و أنت الباطن فلیس دونک شيء).
2 – عقل: عقل دلالت دارد بر صحت مذهب سلف در زمینه اسما و صفات، طوریکه وجوب، جواز، و منع یک قول را الله متعال بیان میکند، و این بیان به جز سمع به کتاب و سنت درک نمیگردد، پس لازم است اتباع سمع در این زمینه، وپیروی، اثبات آنچه الله متعال ثابت ساخته، یا منع نموده یا در آن زمینه سکوت اختیار نموده.
3 – فطرت: نفوس پاک و سلیم بر محبت و تعظیم و عبادت او تعالی خلق شده است، پس شخصی که او تعالی را دوست دارد عبادت و تعظیم میکند میداند که او تعالی به صفات کمال متصف بوده و منزه از صفات نقص میباشد.
4 – مطابقت با کتاب و سنت: شخصی که روش و منهج سلف را با علم و عدل مورد مطالعه قرار دهد در میآبد که این مذهب مجملا و تفصیلا مطابق به قرآن و سنت است، زیرا الله متعال قرآن را نازل نموده تا مردم در آن تفکرنموده، به احکام آن عمل نمایند و اخبار آنرا تصدیق نمایند.
5 – سلف صالح از جمله صحابه و تابعین بوده و از جمله وارثان انبیا محسوب میشوند و علوم را از منبع رسالت الهی دریافت نمودهاند، قرآن کریم به لسان صحابه کرام و در عصر آنها نازل گردیده است، و آنان نزدیکترین اشخاص به رسول الله ﷺ و دارای ذکاوت و قریحه عالی بودند. و الله متعال صحابه و تابعین را در قرآن کریم تزکیه نموده و مورد مدح و ستایش قرار داده است: { و السابقون الأولون من المهاجرین و الأنصار و الذین اتبعوهم بإحسان رضي الله عنهم و رضوا عنه و أعد لهم جنات تجري تحتها الأنهار خالدین فیها أبدا ذلک الفوز العظیم} ( التوبه/100)
«و سبقت کنندگان نخستین (در هجرت و نصرت) از مهاجرین و انصار و آنانی که با نیکو کاری از آن ها (صحابه) پیروی کردهاند، الله از آنها راضی شده است و آنها از او راضی شده اند، و برای آنها باغهایی آماده کرده است که از زیر آن نهرها جاری است، همیشه در آن جاویدانند، این است همان پیروزی بزرگ».
و الله متعال آنانی را که راه غیر سلف را انتخاب نمایند وعده عذاب نموده است: { و من یشاقق الرسول من بعد ما تبین له الهدی و یتبع غیر سبیل المؤمنین نوله ما تولی و نصله جهنم و سآءت مصیرا}. ( النساء /115)
« و هر کس بعد از اینکه هدایت برایش ظاهر شد، باز به مخالفت رسول الله ﷺ پرداخت و راه غیر مؤمنان را پیروی کرد؛ او را به همان جهتی که روی آورده میسپاریم، و او را به دوزخ داخل میکنیم، و (دوزخ) بد سرانجامی است.
و شک نیست که راه مؤمنان راه صحابه از مهاجرین و انصار و آنانی به نیکی از آنها پیروی نموده است میباشد. پس هنگامی که سلف از چنین جایگاه و منزلت برخوردار هستند محال است که افضل قرون و خیر الناس دراین زمینه دچار نقص یا زیادت گردند.
6 – تناقض علمای کلام و حیرت و اضطراب ایشان در این زمینه خود بیانگر صحت مذهب سلف صالح است، اگر مذهب آنها حق و درست میبود در آن دچار حیرت و اضطراب و تناقض نمیگردیدند.
فرق میان اسما و صفات الله متعال:
فرق میان اسما و صفات الله متعال از امور ذیل درک می گردد:
1 – تمامی اسما دلالت دارد بر ذات الله متعال، اما صفات بعضی ذاتی و بعضی دیگر فعلی میباشد.
2 – اضافت اسم به اسمای مخلوقات جایز است مثل: عبدالله، اما در صفات جایز نیست، مثل: عبدالعلم.
3 – صفات از اسما مشتق گردیده است، از اسم الرحیم، صفت رحمت مشتق شده، و تمامی اسما مشتمل بر صفاتی هستند که به شأن و کمال او تعالی شایسته مناسب اند. پس اسم به دو چیز دلالت می کند: ذات و صفت، اما صفت به یک چیز که صفت است دلالت دارد.
تعبد و عبادت به اسما و صفات الله متعال:
ارکان تعبد به اسما و صفات:
1 – یقین بر اینکه اسم و صفت او تعالی از جمله اسما و صفات کامل و نیکو میباشد و انسان مؤمن در ابتدا به اسم الله متعال اقرار نموده و اینکه اسم به صفت و اثر دلالت دارد و به کمال و نیکو بودن آن اعتقاد دارد، الله متعال اسما و صفاتی دارد که در حسن به بزرگترین درجه قرار دارد و اندکترین نقص و عیب در این زمینه جواز ندارد.
2 – هر اسم و صفت را مطابق تقاضا آن اسم و صفت تعامل و معامله نماییم ، مثال: از جمله اسما الله متعال ( الأول) است شخصی که به این اسم یقین داشته باشد امور خود را به الله متعال واگذار میکند و به او تعالی توکل مینماید و به اندازه چشم به هم زدن به دیگران توجه نمینماید.
امام ابن قیم – رحمة الله علیه – میفرماید: عبودیت هر صفت بشکل خاص از جمله موجبات و مقتضیات آن میباشد، مراد از موجبات هر اسم و صفت علم و معرفت آن اسم و صفت بوده و این امر در همه عبادات که بر قلب یا جوارح انجام میشود دستور و مراد میباشد.
پس در این صورت بنده معرفت حاصل مینماید به تفرد او تعالی در منع و عطاء و ضرر و نفع و خلق و رزق و زنده گردانیدن و میراندن و معرفت بر سمع و بصر او تعالی و اینکه ذره در آسمانها و زمین از او تعالی پنهان باقی نمیماند.
اتصاف یا موصوف ساختن به موجب اسما و صفات:
از تعبد به اسما و صفات اتصاف به موجب اسم و صفت میباشد، امام ابن قیم – رحمة الله علیه – میفرماید: او تعالی موجب به اسما و صفاتش را دوست دارد، او ذات علیم است پس هر علیم را دوست دارد، جواد است هر جواد را دوست دارد او تعالی ذات صبور است صابرین را دوست دارد حلیم است اهل حلم را دوست میدارد.
اما این اتصاف مقید به شروط میباشد، و آن اینکه بعضی اسما الله متعال مختص به او تعالی است و موصوف بودن بنده به آن در حقیقت نقص و ذم میباشد، پس در این صورت اتصاف به موجب آن جایز نیست، مثل: اسم جبار که کمال در حق الله متعال و نقص در حق بنده است پس لازم است که بنده به موجب آن متصف نگردد.
مراتب تعبد به اسما و صفات:
مراتب تعبد به اسما و صفات الله متعال درجاتی است که بنده بر حسب ایمان به الله متعال و خضوع در مقابل الله سبحانه و تعالی و بر حسب ایمان به اسما و صفات الله متعال به آن دست مییابد.
بعضی مردم از آن به اندازه اشعه نور و بعضی به اندازه بزرگتر از آن بهره دارند، ( هم درجات عند الله) ( آل عمران/162)
{ ذلک فضل الله یؤتیه من یشاء و الله ذو الفضل العظیم} (الجمعه/4)
درجه کمال در تعبد به اسما و صفات:
و کاملترین مردم در این زمینه آنانیاند که الله متعال را به همه اسما و صفات عبادت و تعبد مینمایند و سبقت در این زمینه حاصل میکنند و این همان منزلت تحقق عبودیت به اسما و صفات میباشد.
طریق وصول به تعبد و عبادت توسط اسما و صفات:
عبادت و تعبد به اسما و صفات طرق متعدد دارد اما جامعترین آن چهار طریقه ذیل است:
1 – تأمل و تدبر در اسما و صفات و درک معانی و مفاهیم آن، و این همان مطلبی است که رسول الله ﷺ در حدیث متفق علیه بیان مینماید: ( إن لله تسعه و تسعین اسما مائة إلا واحدا من تحصلها دخل الجنة)
و حفظ اسما براساس حفظ الفاظ و عدد و فهم معانی و درک مدلولات و دعا نمودن به آن میباشد.
أبو نعیم اصبهانی میگوید: احصا مذکور در حدیث احصا تعداد نبوده، بلکه عمل و تعقل به معانی اسما و ایمان به آن میباشد.
2 – تأمل در مفعولات الله متعال و در آیات و نشانههای کونی:
و این باب بزرگ بوده و الله متعال ما را به آن ترغیب و تشویق نموده است: { قل انظروا ماذا في السموات و الأرض و ما تغني الآیات و النذر عن قوم لا یؤمنون} ( یونس/101)
« بگو: بنگرید در اسمانها و زمین چه (نشانهها) است (ولی همه) نشانهها و هشدارها، برای گروهی که ایمان نمیآورند، سودی نمیبخشد».
و رسول الله ﷺ ما را ترغیب نموده چنانچه میفرماید: ( تفکروا في آلاء الله و لا تفکروا في الله) [در نعمتهای خدا تفکر کنید نه در نفس خدا) رواه الطبرانی.
امام ابن قیم – رحمة الله علیه – میگوید: نگرستن در این آیت و آیات مشابه آن دو نوع است: اولا: نظر و مشاهده ظاهرا به چشمها ، که با آن آبی بودن آسمان و ستارگان و بلندی و وسعت آسمان را مشاهده مینماییم و در این نظر و مشاهده انسان و حیوان یکی است و این مطلب آیت کریمه نمیباشد.
ثانیا: مشاهده و نگرستن با بصیرت باطنی بوده که به انسان دَرهای آسمان را میگشاید و در اقطار و ملکوت آن سیر مینماید تا که به عرش رحمان میرسد پس در اینجا است که وسعت، عظمت، جلال، مجد و رفعت او تعالی را درک مینماید.
3 – تأمل در نعمتهای الله متعال:
هنگامی که بنده در نعمتهای خداوندی تفکر نماید به این نتیجه میرسد که او تعالی دارای اسمای البر و المحسن، و الکریم .. و اسمای که دلالت بر لطف و کرم او تعالی دارند است، پس بنده او تعالی را به مقتضی این اسما که محبت، حیا و موصوف بودن به این صفات است.. عبادت مینماید
4 – نظر در آیات شرعی و احکام ربانی:
قرآن کریم کتاب الله متعال بوده و الله متعال در آن با صفاتش تجلی نموده است، پس هنگامی که بنده در آن تأمل و تفکر نماید پس او را به سوی الله متعال رهنمایی و ارشاد مینماید، و فضل عظیم پروردگار و کمال صفات و جمال افعال او تعالی را درک مینماید.
و این طریقه بهترین و کاملترین طرق به تعبد در این زمینه میباشد، و قرآن کریم در این زمینه ما را امر مینماید هنگامی که عموما ما را به تدبر و تفکر در آیت قرآنی فرا میخواند: { أفلا یتدبرون القرآن} ( النساء 82) و بشکل خاص نیز به تدبر فرا میخواند در آیاتی که اسما و صفات و افعال او تعالی را بیان میکند و آیاتی که ذکر اسما و صفات الله متعال در آن آمده از آیات خوردن و نوشیدن و نکاح و آیات معاد بیشتر میباشد، از همین جهت بزرگترین آیت در قرآن کریم آیت کرسی میباشد، زیرا مشتمل بر اسما و صفات او تعالی میباشد .
و تدبر و تفکر در قرآن کریم و درک معانی و مفاهیم آن چیزیست که قرآن بخاطر آن نازل گردیده است و اشتغال به آن بهتر از اشتغال به علوم دیگر میباشد.
مثال تأمل در احادیث نبوی: پیامبر ﷺ میفرماید: ( إن الله عزوجل لا ینام و لا ینبغی له أن ینام یخفض القسط و یرفعه یرفع الیه عمل اللیل قبل عمل النهار و عمل النهار قبل عمل اللیل، حجابه النور، و في روایة: لو کشفه لا حرقت سبحات وجهه ما انتهی إلیه بصره من خلقه) رواه مسلم.
مثال در احکام شرعی: هنگامی که انسان در شستشو اعضا که در وضوء شسته میشود تأمل کند در میآبد که الله متعال به شستن اعضا ظاهری که به کشف و نظافت ضرورت دارند امر نموده است بدون شستن اعضا باطنی که در آن به انسان مشقت و تکلیف است و تأمل در مسح سر بدون شستن آن زیرا در آن مشقت و سختی برای انسان است، پس انسان پیمیبرد به لطف و رحمت خداوند بر بندگانش .
بعضی آثار عبادت و تعبد به اسما و صفات الله متعال:
1 – انس گرفتن به الله متعال و روشن شدن قلب: و این اثر تجلی اسما و صفات خدواند بر قلب بنده بوده که پرده غفلت و شک و اعراض را بر طرف میسازد و قلب بنده را با نور ایمان منور میگرداند، بنده ذکر او تعالی را در همه احوال و اوقات انجام میدهد، و با آن خالق احد که نه قبل از آن کسی موجود بوده و نه بعد از آن چیزی است متأمل و متفکر میگردد ذاتی ظاهر و باطن و اعلی که بر همه چیز احاطه دارد.
2 – محبت الله متعال؛
3 – تعظیم الله متعال و ناچیز دانستن خویشتن؛
4 – خشیت و هیبت او تعالی؛
5 – یقین، آرامش و سکینت؛
6 – رضا؛
7 – توکل؛
8 – دعاء؛
9 – اخلاص؛
10 – لذت جستن از طاعات و عبادات؛
منابع:
- صفات خداوند متعال ، تأليف:محمد بن صالح بن عثيمين.
- توحيد أسماء والصفات ، تأليف محمد بن ابراهيم الحمد.
- المختصر المفيد فى الأسماء والصفات ، تأليف وليد كمال شكر.
- التعبد بالاسماء و الصفات