اگر کسی پایبندی و دین داری را با محرومیت از لذت ها مساوی بداند، دین ما را درست نشناخته است؟
در حقیقت، دینداری و پایبندی به دین به معنای جایگزین کردن لذتهای ناچیز و پست با لذت های عالی و شیرین است.
در گذشته از دیدن دختری بی حجاب لذت میبردی، اما اکنون روح و روانت لذت می برد از این که دعوتت سبب شده است او را با حجاب و مطیع و فرمانبردار از پروردگارش ببینی
ای خواهری که پیش از این از جلب توجه پسران جوان لذت می بردی، اکنون از این که نگاه آنان را متوجه قضایای مهم مسلمانان و رسیدن به عظمت از دست رفتهی آنان می کنی، لذت میبری.
پیش از این از گناهی که در خفا انجام می دادی لذت می بردی، اما امروز چیزی نمانده است که روحت به دوردستهای عرش اوج بگیرد و پر بزند از اینکه در خلوت و تنهایی اشک محبت و شوق با الله از چشمانت سرازیر شده است و مصداق این حدیث قرار گرفتهای: «کسی که الله را به تنهایی یاد کند و اشک از چشمایش سرازیر شود…» (از کسانی است که زیر سایه عرش قرار می گیرد.)
پیش تر از رد و بدل جمله های عاشقانه لذت میبردی و منتظر بودی تا عبارت «دوستت دارم را از او بشنوی، اما امروز از شنیدن این سخنان هم صنفی غافل خود لذت می بری: «تو محبت الله و اسلام را در دل من جای دادی»، این جمله را دوست داری بارها و بارها بشنوی؛ چرا که طنین آن از هر موسیقی برایت لذت بخش تر است!
پیش از این، از ضایع کردن وقت خود و دوستت لذت میبردی و توجه نمی کردی که داری قلب مادرش را با دیدن اینکه زندگی پسرش به بیهودگی سپری می شود، آتش میزنی، اما امروز از اینکه باعث شدی به مادرش نیکی کند و او را خوشحال و خوشنود گرداند، لذت می بری .
شادمانی ها و خوشحالی های دیروز تو، زشت و گذرا و با احساس گناه و عذاب وجدان همراه بود، اما امروز شادمانی پاکیزهات با توجه به اینکه الله از اطاعت و بندگی و بازگشتت خوشحال شده است، چند برابر افزایش می یابد؟
دیروز برای لذت بردن، باید الله را فراموش می کردی! اما امروز بیش ترین چیزی که خوشحالت می کند این است که در حالی الله تو را ببیند که از او اطاعت و فرمانبرداری می کنی!
برای دست یافتن به همهی این لذت ها، باید پس از هدایت شدن، با هم و غم دین و هدایت مردمان حرکت کنید و در نتیجهی هدایت و راهیاب شدن آنان، نور و روشنایی قلب خود و مردمان را افزایش دهید و بر این مسیر ثابت و استوار بمانید.
روزگاری این مفاهیم را اینگونه به نظم کشیده بودم؛
عیدي في علم أكسبه يسمو بالروح وينقيها
« عید و شادمانی من زمانی است که علمی می آموزم و روح و جان من با آن فربه و پاک
می شود. »
عيدي بدموع أذرفها شوقا لله أواریها
« عيد من در اشکهایی است که از محبت و اشتیاق با الله میریزم و آنها را پنهان می کنم. »
فالدمعة ترجح في الميزان بكل الأرض وما فيها
چرا که یک قطره اشک در میزان الله از همهی دنیا و آنچه در آن است، ارزشمندتر و سنگین تر است.»
عيدي بحديث أقرأه عن خير الناس وهادیها
« عيد من زمانی است که احادیث بهترین مردم و رهنمای بشریت را می خوانم. »
عیدی فی أن أسهم للأطفال بصنعة أبهی مستقبل عز، إيمان، وإباء يدفع من كيد أعاديها
« عید من زمانی است که بتوانم آيندهی کودکان مسلمان را بسازم و آنان را با عزت و ایمان و سرسخت و تسلیم ناپذیر تربیت کنم تا در آینده، نقشه و دسیسهی دشمن را نقش برآب کنند، »
الله کریم است و هرگز زیبایی و طراوت را از زندگی کسی که بدو روی کند، دور نمی کند؟
اگر شما این لذت ها را در زندگی خود نمی یابید، به دین داری و پایبندی خود مراجعه کنید!
نویسنده: د. إياد قنيبي
برگرفته از: ماهنامه حرا