در گذر زمان شاید روزی با این جملهِ معروف که می گوید: ” وقت طلاست ” برخورده باشید. ولی آیا تا به حال اندیشیده اید که چرا وقت با زر مقایسه شده است؟ زمان جزِ امورِ است که انسان ها در آن دخلِ ندارند، به این مفهوم که نه توانایی متوقف کردن و نه هم کوچکترین نقشی در کم و یا زیاد کردن آن دارند. جریان داشتنِ مداوم زمان و عدم تکرار آن از یکسو و محدودیت عمر انسانها از سوی دیگر باعث شده است تا به وقت و زمان ارزش طلا بودن را قایل شوند. از جمله نعمت های که الله متعال بشکل مساویانه در اختیار بشر قرار داده است همانا زمان است و این بر بشر است تا از این نعمت خدادادی ولی غیر قابل رجعت بشکل درست استفاده نماید. الله متعال به وقت ارزش قایل شده و برای اینکه اهمیت آنرا برای انسان ها تذکر داده باشد در بسا جاهای کتاب عزیزش به آن اشاراتِ نموده است. چنانچه در آیه 37 سوره فاطر می فرماید : ” أَوَلَمْ نُعَمِّرْكُمْ مَا يَتَذَكَّرُ فِيهِ مَنْ تَذَكَّرَ” ترجمه: ” آیا شما را به اندازهای عمر ندادیم که هر که اهل تذکر و پند شنیدن است در این مدت متذکر شود (و به توبه پردازد)؟ “. همچنان خدواند متعال در کتابش به زمان قسم یاد می کند و می فرماید: ” وَالْعَصْرِ ﴿١﴾ إِنَّ الْإِنْسَانَ لَفِي خُسْرٍ ﴿٢﴾ إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ ﴿٣﴾ ” ترجمه : ” سوگند به عصر ( زمان ). [که] بی تردید انسان در زیان کاری بزرگی است؛ مگر کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام داده اند و یکدیگر را به حق توصیه نموده و به شکیبایی سفارش کرده اند “. قسم یاد کردن روی چیزی همانا نشانهِ اهمیت و فضیلت آن چیز است و الله بزرگ با قسم یاد کردن روی زمان اهمیت آنرا به رُخ بشر کشیده و آنها را متوجه این موضوع ساخته است تا با دانستنش آنرا درست به بکار برند و این طلای نایاب را به بهای اندک نفروشند. چنانچه در جای دیگرِ هشدار گونه به انسانها می رساند که گروهی از مردمان به دلیلِ عدم استفاده درست از وقت و زمانِ که در اختیارشان قرار داده شده بود مستحق جهنم شده و در آن خواهند سوخت.
آیاتی زیادی در قرآن به اهمیت وقت تاکید دارند و مکلفیت انسانها در برابر آن را برایشان گوشزد می کنند تا باشد این نعمت پُر ارزش را آنگونه که مطلوب است به مصرف رسانند نه آنکه با تباه ساختنش هنگام مرگ و رسیدن روح به حلقوم برایشان پیشیمانی رُخ داده و چنانچه قرآن کریم به آن اشاره شده است بگویند : ” حَتَّىٰ إِذَا جَاءَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قَالَ رَبِّ ارْجِعُونِۚ. لَعَلِّي أَعْمَلُ صَالِحًا فِيمَا تَرَكْتُ ۚ كَلَّا ۚ إِنَّهَا كَلِمَةٌ هُوَ قَائِلُهَا ” ترجمه: ” آن گاه که وقت مرگ هر یک از آنها فرا رسد، در آن حال گوید: بارالها، مرا به دنیا بازگردانید. تا شاید به تدارک گذشته عملی صالح به جای آرم. (به او خطاب شود که) هرگز نخواهد شد، این کلمهای است که (از حسرت) همی بگوید (و ثمری نمیبخشد) “. این گروه آرزو می کنند ای کاش به دنیا برگردیم و آنجا اگر در برابر گفتن تنها کلمه لااله الاالله از ما دنیا را هم بخواهند برایشان خواهیم داد ولی دیگرهیچ پشیمانیِ سود ندارد و ندامت اثرِ را مرتب نخواهد کرد. چنانچه رسول الله صلی الله علیه وسلم می فرماید: ” بادرو بالأعمال الصالحة فماذا ينتظر أحدكم من الدنيا ” ترجمه :
و شاعرِ می گوید: ” الليل مهما طال فلا بد من طلوع الفجر** والعمر مهما طال فلا بد من نزول القبر”
ترجمه: ” اگرچه شب طویل باشد طلوع فجر حتمی است …. اگرچه عُمر دراز آید تو خواهی رفت اندر قبر”
با در نظرداشتِ موضوعاتِ که در بالا تذکر رفت، در می یابیم که یکی از با ارزشترین نعماتی که الله متعال بر بشر ارزانی داشته است همانا زمان است. پس بر ماست تا با مدیریت دقیق و هدفمند از این نعمت به شکل درست و اساسی آن استفاده کنیم تا باشد از سوی پاس نعمت بداریم و از سوی دیگر آنرا وسیله بسازیم برای رسیدن به خیر و فلاح ابدی نه اینکه زمان بگذرد و عمر به آخر رسد ولی ما هیچ هیچ نوع استفادهِ که مطلوب است از آن نکرده باشیم.
حال که به ارزش و اهمیت وقت پی بردیم، خوب است تا در مورد چگونگی استفاده و جلوگیری از ضیاع وقت نیز اشاراتی داشته باشیم .
تعریف وقت:
تعاریفِ متعدد از زمان و وقت ارایه شده است ولی فکر می کنیم جامع ترین آنها تعریفِ باشد که اینجا به آن اشاره کرده ایم
وقت یعنی ” عمر انسان از هنگام تولد آن الی وفات آن “
چگونگی استفاده ازوقت:
- انتخاب هدف:
تعین و داشتن هدف یکی از موارد مهم در زندگی است، انسان بی هدف همیش در خدمت کسی و وسیله ای است برای تحقُقِ اهداف و آرمانهای دیگران.ِ این بدان خاطرست که او برای خویش غایت و هدفِ را بر نگزیده است تا در راستایی بدست آوردنِ آن کار کند. پس مجبوراَ محکوم است تا وسیلهای شود برای دستیابی دیگران به اهداف شان. زندگی او بسانِ مردگانِ است که هیچ منفعتِ برای خویش حاصل نمی کنند البته هستند کسانیکه مرده اند ولی بازهم با اعمالِ نیکویی که حین زندگی انجام داده اند در در چشم مردمان زنده اند و هرلحظه یادِ نیکوی شان بر زبان ها.
- برنامه ریزی برای دستیابی به هدف تعین شده:
تحقق و دستیابی به اهداف نیازمندِ برنامه ریزی دقیق و هوشمندانهِ است که ما را برای رسیدن به آنچه از قبل طرح کرده ایم یاری رساند. زیرا در نبود برنامه ریزی انسان در اینکه از کجا شروع کند و چه انجام دهد دچار مشکل شده و در نهایت به آنچه می خواهد نخواهد رسید. چنانچه الله متعال در آیه 19 سوره اسرا می فرماید: ” وَمَنْ أَرَادَ الْآخِرَةَ وَسَعَىٰ لَهَا سَعْيَهَا وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولَٰئِكَ كَانَ سَعْيُهُمْ مَشْكُورًا ” ترجمه : ” و هر که طالب حیات آخرت باشد و برای آن به قدر لزوم و طاقت بکوشد البته به شرط ایمان (به خدا) سعی چنین کسانی مقبول و مأجور خواهد بود “
- در نظر داشتن اولویت ها:
ترجیح و مقدم داشتنِ کارِ که نسبت به دیگر کارها از اهمیت بیشتری برخوردار است از اهمیت زیادِ برخوردار است و می تواند از ضیاعِ وقت جلوگیری به عمل آورده و ما را در رسیدن به هدف کمک کند.
اسباب ضیاع وقت:
- تنبلی: تنبلی بزرگترین علت برای ضیاع وقت پنداشته و برای همین است که رسول الله صلی الله علیه وسلم همیش از عاجزی و کاهلی به الله پناه می خواست.
- نداشتن هدف: انسان فاقد هدف برای انجام دادن چیزی در بساط ندارد و برای همین جز هدر دادنِ وقت کارِ از پیش نمی برد. از همین جاست که یکی از علل و عوامل ضیاعِ وقت را نداشتن هدف شمرده اند .
- تلاش و سعی نکردن: کوش و سعی برخرچ ندادن برای هدف تعین شده یکی دیگر از علت هایی ست که می تواند باعثِ هدر رفتن وقت شود. برای همین علما آرزو کردن و خواب دیدنِ بدون کار و سعی را چیزی احمقانه شمرده و آنرا نکوهیده اند، چرا که هیچ چیزی با خواب و آرزو بدست نیامده و برای بدست آوردن آن باید کار کرد .
- نداشتن برنامه ریزی دقیق: همانطوریکه در بالا تذکر دادیم، برنامه ریزی جزِ لاینفکِ موفقیت برای رسیدن به هدف است، انسان فاقد برنامه ریزی نمی تواند به آنجه آرزو کرده است برسد تا آندم که برای رسیدن به آنچه می خواهد یک نقشه راه ترسیم کند تا او را در این مسیر یاری رسانده و طریق پُر خم پیج را برایش هموار سازد و بدین گونه او را از خطر هدر دادن وقت برهاند.
- ارتباطات غیر ضروری: اگرچه ارتباط داشتن امرِ است نیکو ولی در بعضی موارد ارتباطات غیر ضروری جز هدر دادنِ وقت چیزی دیگر عایدی انسان نمی کند. تماس های تلیفونی بدون ضرورت، رفت و آمدهای بدون هدف و نشستن های بدون برنامه و … جز مواردِ اند که می تواند وقت ما را هدر داده و فرصت ها را از دست مان بدزدد. پس با هدفمند سازی ارتباطات و کاستنِ مواردِ غیر ضروری آن باید تلاش کرد تا وقت را ذخیره کرده و از آن برای امور مطلوب و مهم استفاده بریم.
- تاخیر در انجام کار: یکی از علت های دیگرِ ضیاع وقت همانا تاخیرِ کاریست که باید انجام شود ولی فرد با امروز و فردا کردن، انجام آنرا به تاخیر انداخته و بدین گونه وقت گرانبهای خویش را هدر می دهد. پس الزامی است هر کارِ را در وقت آن به انجام رسانیم و با معطل کردنش باعثِ هدر رفتن وقت خویش نگردیم.
سلف صالح و استفاده از وقت:
وقتی نظر به آثار و تالیفات پیشینیان صالح این امت می اندازیم فکر می کنیم هرکدام از آنها هزارسال عمر کرده است در حالیکه اَعمار آنها مثل ما در حدود 50 تا 60 سال بوده و هیچکدام از آنها زیاد نزیسته و طولانی در این جهان سکونت نکرده است اما تنها چیزیکه آنها را قادر ساخته بود تا در این عمر کم این همه دست آورد از خود بجا بگذارند همانا وقت شناسی و استفاده درست از آن بوده است. در زیر به چند قول از این بزرگان اشاره خواهیم کرد تا از لابلای آن درک نمایم که استفادهِ بهینه و درست از وقت و زمان چقدر نزد آنها ارزش داشته و به آن اهمیت می داده اند:
۱- امام ابن الجوزی که صاحب تالیفات زیادی بود می گوید : ” سوگند به الله اینکه جایز نمی بینم که یک ساعت از عمرم را ضایع کنم مگر با مردمی دچار میشوم که با من نشست و برخاست می نمایند پس در آن هنگام کار هایی را انجام میدهم که نیاز به فکر نمودن ندارد مثلی تراش نمودن قلم ها، دوختن کتاب ها و غیره “
۲- ابو الوفاء بن عقيل یکی ديگر ازسلفِ صالح است که کتاب فنون را در هشت صد جلد نوشته است، او میگوید: ” هنگام افطار برای اینکه وقتم ضایع نشود نان را در شیر تر کرده می خوردم تا آنکه آنرا بجوم “.
۳- بزرگِ دیگری وقتی در راه می گذشت، چند تنی از ضایع کنندگان وقت برایش گفتند: بایست تا کمی باهات صحبت کنیم، گفت: اگر سوال و یا فتوایی دارید برایتان پاسخ میدهم در غیر آن آفتاب را متوقف کنید و بعد آن درِ صحبت با من بگشاید.
” در اخیر از الله منان استدعا داریم تا برای ما عمرِ پر برکتِ ارزانی داشته و برایمان توفیق عنایت فرماید تا از فرصت داده شده به شیوه مطلوب و درست آن استفاده کنیم تا بدین وسیله سعادت دنیوی و اخروی خویش را تضمین کرده باشیم “
نویسنده: وجیهه حشمت الله