حقوق اقتصادی زن
دین مقدس اسلام از حقوق اقتصادی برای زنان دفاع می کند و حقوق اقتصادی را از هر سه لحاظ برای زنان در نظر گرفته است؛ به این معنی که زنان می توانند مالکیت خود را بدست آورند و از همان حق مالکیت یا نگهداری مال برخوردار باشند.
الحمد لله والصلاه والسلام علی من لا نبی بعده!
از همان جای که زن نصف جامعه را می سازد، نظر به همین ارزش والای که در جامعه دارد، دارای حقوق معنوی و مادی هم می باشد که در این جا روی یکی از حقوق مادی وی که همانا حقوق اقتصادی وی می باشد صحبت خواهیم داشت تا باشد که مورد پسند و قناعت شما عزیزان قرار گیرد.
دین مقدس اسلام از حقوق اقتصادی برای زنان دفاع می کند و حقوق اقتصادی را از هر سه لحاظ برای زنان در نظر گرفته است؛ به این معنی که زنان می توانند مالکیت خود را بدست آورند و از همان حق مالکیت یا نگهداری مال برخوردار باشند.
ملکیت یا حق مالکیت: اگر به قرآن کریم و احادیث نبوی رجوع کنیم روشن خواهد شد که اسلام صراحتًا به زنان حق مالکیت داده و آن ها را انسان های آزاد و والایی می داند که دارای مالکیت یکسان مردان هستند.
قرآن کریم در مورد تصرف، ارث و معاملات تجاری می فرماید: “للرجال نصیب مما کسبوا وللنسآء نصیب مما اکتسبن” سوره نساء نساء ايت ٣٢.
ترجمه: ” مردان را سهمی از آنچه به دست آوردند و زنان را سهمی از آنچه به دست آوردند”. با این حال این آیه از نظر شغل و درآمد آنها برای هر دو “زن و مرد” معتبر بوده که نه هبه و نه حق تصرف را در آن می داشته باشند؛ علی رغم این واقعیت که زنان بر اساس آیات قرآنی و احادیث نبوی با مردان مخلوط می شوند.
اکنون در مورد حق کار زن می خواهیم صحبت کنیم که حق کار از دیدگاه اسلام چگونه می باشد: یک راه خوب برای ادعای اینکه اسلام به زنان حق کار داده است این است که بفهمیم کار برای زنان نه تنها در تاریخ اسلام برای مسلمانان قابل قبول بوده، بلکه در زمان پیامبر خدا زنان با تأیید آن حضرت صلی الله علیه و سلم عملاً به کار های مختلف اجتماعی از کار نظامی گرفته تا خیاطی، نقاشی و غیره مشغول بودند. اگر به آن نگاه کنیم و از این منظر ارزیابی کنیم، ده ها نمونه از کار هایی را که زنان در اوایل اسلام انجام می دادند، پیدا خواهیم کرد، اما در این جا به عنوان مثال، چندین نوع کار ها را ذکر می کنیم: مانند اشتغال زایی، پخت و پز، نظافت، کارهای خانه و غیره.
در رابطه به بازار مدیریت اگر یاد آور شویم: خانم حضرت “شفا” یکی از اولین زنانی که بیعت کرده و مهاجرت کرده بود، از زنان خردمند و زیرک بود؛ ابن حجر عسقلانی درباره او می گوید: “وی یکی از زنان خردمند و با فضیلت بود و پیامبر اکرم به دیدار اش می رفت ….و عمر ( رضي الله عنه) از لحاظ فکر و خردمندی اش نظر او را مهمتر از همه می دانست و در میان دیگران او را ترجیح داده و اکثراً کار های بازار را به او تحویل می داد.
در بخش تجارت اگر بگوییم: تقریباً همه متخصصان جهان از شناسایی اولیه حضرت محمد و بی بی خدیجه (رضي الله عنها ) اطلاع دارند بنا براین دلیل آشکار این ارتباط شناخت حضرت خدیجه بود که رسول الله از سفر کاری خود کسب کرده بود و حضرت خدیجه بعد از مبعوث شدن رسول خدا به پیامبری، همه ثروت خویش را در راه اسلام صرف كرد تا بتواند در اشاعه و پخش دین اسلام شركت كند.
فروش کالا ها مانند صنایع دستی و حقوق زنان برای كار برخی از زنان در زمان پیامبر به فروش عطر مشغول بودند، هدف از ذکر این نمونه ها این است که کار زنان غیر قانونی نبوده بلکه در بسیاری جاها مجاز و حتی واجب است. بنابراین طبق قوانین اسلامی هیچ کار شرعی و قانونی برای زنان ممنوع نبوده و اسلام اجازه کار به زنان را می دهد؛ اما نکاتی وجود دارد که زنان و مردان باید در محل کار در نظر بگیرند که برخی از محققان چهار مزیت یا خصوصیت را ذکر کرده اند که باید در حین کار مورد توجه قرار گیرد این چهار مزیت عبارت اند از:
1. مصلحت جامعه: اینکه بدانید کار برای زن یا مرد برای جامعه چه عواقبی دارد. یکی از اصول این است که باید تنش حفظ شود و زن باید منافع خانواده را در کار خود در نظر بگیرد.
2. مصلحت خانوادگی: خانواده در اسلام یک اصل است که باید حفظ شود و یک زن باید علاقه خانوادگی خود را در کار خود در نظر بگیرد.
3. شرایط فردی شخص: یعنی میزان مسئولیت کار به نفع فردی است که مسئولیت آن را به عهده دارد.
4. امکانات و قدرت: باید دید که شخص می تواند آن کار را به خوبی انجام دهد، اما برای زن نیز مهم است که از حد شرع و مواردی که شریعت اسلامی برای عزت و عفت زنان لازم دارد، را فراتر نرود.
در نظام ديني و رژيم هاي حقوقي مسلمانان، زنان از لحاظ زمينه ها و پشتوانه هاي اقتصادي در خور توجه و دقت نظر است، بايد و لازم است که واضح گردد زيرا، زمينه ها و پشتوانه هاي اقتصادي باعث اطمينان، اعتماد به نفس، امنيت روحي و رواني زنان ميشوند و بدين وسيله امنيت اجتماعي را در بخش عظيم پيکرة اجتماع فراهم مينمايند و زمينه را براي عدالت اجتماعي فراهم ميسازند. چون عدالت اجتماعي بیدون محيطي که عدالت زا نباشد، ايجاد نميشود. زمينهها و پشتوانه هاي اقتصادي براي زنان، استقلال و خودکفايي زنان را هموار مينمايند و باعث توانمند سازي ميگردند. زنان به عنوان نيمي از جامعه در محيط اقتصادي قرار بگيرند، اين موقعيت به توانمند سازي و استقلال و خود کفايي آنان کمک کرده و راه را براي احقاق حق آنان مي گشايد و در نتيجه، عدالت اجتماعي به ميان ميآيد. در نظام اجتماعي ما به طور معمول حق مالکيت، انحصار اقتصاد، توليد و منابع اقتصادي در دست مردان هست و زنان از اين نعمت بي بهره هستند و تنها حق نفقه هست که به حيات فردي و اجتماعي زنان اطمينان مي آفريند.
منظور از توانمند سازي زنان ايجاد زمينه هاي عدالت اجتماعي در جامعه است، نه تفوق و برتري جنسيتي؛ زيرا چه مرد سالاري و يا زن سالاري و يا تفوق يکي بر ديگري آثار وضعي نا خوشایندی در پي دارد. از جمله شيوههاي توانمند سازي زنان که هموار کننده زندگي طبيعي و سالم انساني زنان و مردان در جامعه است، شناسايي حقايق و حقوق و دارايي هاي مادي و معنوي زنان است و بالا بردن سطح آگاهي مردم و تبيين جايگاه اقتصادي زنان.
هرآينه هر فردي از جامعه اگر از حقوق خودش مطلع و بهره مند باشد ظلم و ستم صورت نخواهد گرفت.
قبلا که در رابطه به مالکیت و منابع اقتصادی زنان سخن گفتیم حالا لازم به ذکر است که بدانیم آنمنابع کدام ها اند؛
از جمله مالکيت ها و اعمال مالکيت و يا پشتوانه ها و منابع اقتصادي زنان عبارت اند از:
1ـ مهر
2 ـ جهيزيه
3 ـ ارث
4 ـ کار اقتصادي و دستمزد آنان
اگر در مورد مهر کمی وضاحت بدهیم اینکه: مهر، مال (چيزي که قايم مقام مال باشد) معيني است که برسبيل متعارف، زوج به زوجه در عقد نکاح مي دهد و يا به نفع زوجه بر ذمه مي گيرد. و يا مهر مالي است که مرد به مناسبت عقد نکاح، ملزم به دادن آن به زن مي شود و ناشي از حکم قانون است و قرار دادي نيست و جنبة لازمي دارد.
مهر، يکي از حقوق زوجه و مِلک خاص او بوده و مي تواند آن را هديه کند و يا جهيزيه بخرد و يا براي خود نگهدارد، کسي حق اعتراض در آن ندارد وتأمين آنچه مورد احتياج باشد از قبيل پوشاک، فرش و لوازم ضروري خانه بر عهدة زوج است و زوجه ملزم به چيزي نيست.
البته قابل ذکر است که مهر از ارکان عقد نيست، چنانکه همين حالت در بيع است. بلکه مهر اثري از آثار عقد است. پس عقد ازدواج بدون مهر صحيح است و براي زوجه «مهرالمثل» ثابت ميشود.
مالکيت و تصرفات مالي زوجه در ارث به وضوح جلوه پيدا کرده است و ارث به عنوان پشتوانة اقتصادي مطرح است.
که در قرآن کریم در مورد گرفتن زن از ارث یا میراث چهار نصيب را بیان کرده، آن نصيب ها عبارت اند از:
1ـ نصيب زن در ارث به عنوان همسر در صورت داشتن فرزند: “وَلَهُنَّ الثُّمُن».سوره نسآء آیت12.
2ـ نصيب زن از ارث به عنوان دختر: «يُوصِيكُمُ اللَّهُ فِي أَوْلَادِكُمْ ۖ لِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَيَيْنِ».سوره نسآء آیت11.
3ـ نصيب زن به عنوان مادر:
4ـ نصيب زن به عنوان خواهر:
پس به خاطر وضاحت بیشتر آیت را به طور مکمل به خوانش میگیریم قسمیکه خدای متعال می فرماید: “يُوصِيكُمُ اللَّهُ فِي أَوْلادِكُمْ لِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الأُنثَيَيْنِ فَإِن كُنَّ نِسَاء فَوْقَ اثْنَتَيْنِ فَلَهُنَّ ثُلُثَا مَا تَرَكَ وَإِن كَانَتْ وَاحِدَةً فَلَهَا النِّصْفُ وَلأَبَوَيْهِ لِكُلِّ وَاحِدٍ مِّنْهُمَا السُّدُسُ مِمَّا تَرَكَ إِن كَانَ لَهُ وَلَدٌ فَإِن لَّمْ يَكُن لَّهُ وَلَدٌ وَوَرِثَهُ أَبَوَاهُ فَلأُمِّهِ الثُّلُثُ فَإِن كَانَ لَهُ إِخْوَةٌ فَلأُمِّهِ السُّدُسُ مِن بَعْدِ وَصِيَّةٍ يُوصِي بِهَا أَوْ دَيْنٍ آبَاؤُكُمْ وَأَبْنَاؤُكُمْ لاَ تَدْرُونَ أَيُّهُمْ أَقْرَبُ لَكُمْ نَفْعًا فَرِيضَةً مِّنَ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلِيمًا حَكِيمًا (۱۱) وَلَكُمْ نِصْفُ مَا تَرَكَ أَزْوَاجُكُمْ إِن لَّمْ يَكُن لَّهُنَّ وَلَدٌ فَإِن كَانَ لَهُنَّ وَلَدٌ فَلَكُمُ الرُّبُعُ مِمَّا تَرَكْنَ مِن بَعْدِ وَصِيَّةٍ يُوصِينَ بِهَا أَوْ دَيْنٍ وَلَهُنَّ الرُّبُعُ مِمَّا تَرَكْتُمْ إِن لَّمْ يَكُن لَّكُمْ وَلَدٌ فَإِن كَانَ لَكُمْ وَلَدٌ فَلَهُنَّ الثُّمُنُ مِمَّا تَرَكْتُم مِّن بَعْدِ وَصِيَّةٍ تُوصُونَ بِهَا أَوْ دَيْنٍ وَإِن كَانَ رَجُلٌ يُورَثُ كَلالَةً أَو امْرَأَةٌ وَلَهُ أَخٌ أَوْ أُخْتٌ فَلِكُلِّ وَاحِدٍ مِّنْهُمَا السُّدُسُ فَإِن كَانُواْ أَكْثَرَ مِن ذَلِكَ فَهُمْ شُرَكَاء فِي الثُّلُثِ مِن بَعْدِ وَصِيَّةٍ يُوصَى بِهَا أَوْ دَيْنٍ غَيْرَ مُضَارٍّ وَصِيَّةً مِّنَ اللَّهِ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَلِيمٌ.سوره نسآء.
ترجمه: خدا شما را درباره [ارث] فرزندانتان سفارش می کند که سهم پسر مانند سهم دو دختر است. و اگر [میراث برانِ میّت] دخترند و بیش از دو دختر باشند، سهم آنان دو سوم میراث است؛ و اگر یک دختر باشد، نصف میراث سهم اوست. و برای هر یک از پدر و مادر میّت چنانچه میّت فرزندی داشته باشد، یک ششم میراث است؛ و اگر فرزندی نداشته باشد، و [تنها] پدر و مادرش ارث می برند، برای مادرش یک سوم است [و باقی مانده میراث سهم پدر اوست] و اگر میّت برادرانی داشته باشد، سهم مادرش یک ششم است. [همه این سهام] پس از وصیتی است که [نسبت به مال خود] می کند، یا [پس از] دَیْنی است [که باید از اصل مال پرداخت شود.] شما نمی دانید پدران و فرزندانتان کدام یک برای شما سودمندترند [بنابراین اختلاف سهم ها، شما را نگران نکند و موجب اعتراض نشود]. [این تقسیم بندی] فریضه ای از سوی خداست؛ زیرا خدا همواره دانا و حکیم است.
نصف میراثی که همسرانتان به جای می گذارند، اگر فرزندی نداشته باشند برای شماست، و اگر فرزندی داشته باشند یک چهارم میراث حقّ شماست، پس از وصیتی که نسبت به مال خود می کنند یا [پس از] دَینی [که باید از اصل مال پرداخت شود]. و برای زنان تان چنانچه فرزندی نداشته باشید یک چهارم میراثی است که از شما به جای میماند، و اگر فرزندی داشته باشید یک هشتم میراث حقّ آنان است، پس از وصیتی که کرده اید یا [پس از] دینی [که باید از اصل مال پرداخت شود]. و اگر مرد یا زنی که از او ارث می برند، کلاله [یعنی بی اولاد و بدون پدر و مادر] باشد و دارای برادر و خواهری است، پس برای هر یک از آن دو نفر یک ششم میراث است؛ و اگر بیش از این باشند در یک سوم میراث شریک اند، پس از وصیتی که [نسبت به مال] شده یا پس از دینی [که باید از اصل مال پرداخت شود]. [همه اینها در صورتی است که با وصیت و اقرار به دین] در وصیتش به وارثان زیان نزند. این سفارشی است از سوی خدا، و خدا دانا و بردبار است.
در دین مبین اسلام توجه زيادي به حقوق زن، به خصوص توانايي هاي اقتصادي آن توجه زياد شده است. همچنين
در جوامع اسلامي از سوي قانون گذاران و حقوقدانان روي اين موضوع انگشت گذاشته شده است.
اگر به قسم سوال مطرح کنیم که آیا اسلام با استقلال مالی زن مخالف هست؟ اگه هست، چرا؟ اگر زن نباید استقلال مالی داشته باشه و به شوهرش وابسته باشه پس چرا پیامبر اسلام با حضرت خدیجه که مستقل ترین وثروتمند ترین زن زمان خود بود ازدواج کرد و اگر مخالف استقلال زن بود با او ازدواج نمی کرد…
پاسخ اجمالی و مختصر این سوال طوری است که: از نظر اسلام زن مالک مال خود بوده و استقلال اقتصادی دارد.
.ولی پاسخ تفصیلی چنین است که: در نظام حقوق مالی اسلام به دلیل اهمیت نقش خانواده در تحقق اهداف و مصالح فردی و اجتماعی و جایگاه محوری زن در آن، حمایت از حقوق زنان به شکلی است که تمام ابعاد زندگی ایشان را در بُعد طبیعی انسانی و معنوی شامل می شود. بدین منظور حقوق مالی زوجه در زمان برقراری علاقه زوجیت و حتی پس از انحلال نکاح گستره وسیعی از آیات قرآنی و روایات را به خود اختصاص می دهد و نوعی مصونیت قانونی زنان را در مسایل مالی و اقتصادی به ارمغان می آورد تا ایشان در سایه برخورداری از کرامتی خاص درخانواده و جامعه بتوانند در مسیر تامین اهداف اساسی و کلان شریعت یعنی عبودیت، حفظ دین، حفظ نفس و حفظ نسل حرکت کنند.
حقوق مالی زن در اسلام شامل سه نوع مالکیت است:
1. اصلی و بالذات؛
2. تبعی؛
3. حمایتی.
– منظور از مالکیت های اصلی و بالذات مالکیتی است که زنان همانند مردان، به تبعه اشتغال و کار مفید اقتصادی از آن برخوردار می گردند و تحت عنوان حق اکتساب، صراحتاً از آن یاد می شود.
– مالکیت های تبعی به واسطه نسب و سبب به زنان تعلق می گیرد و اموری مانند ارث و دیت را در بر می گیرد که در پی آن حقوق مالی به عنوان وارث یا اولیای دَم به زنان تعلق می گیرد. در این بخش، در نفس مالکیت بین زن و مرد تفاوتی وجود ندارد، اما در میزان آنها در بعضی موارد تفاوت هایی در سهام زن و مرد دیده می شود که علت آن، مسئولیت های مالی سنگینی است که بر مردان واجب است؛ درحالی که زنان در ازای حقوق مالی دریافتی، هزینه کردی که وجوب شرعی داشته باشد را برعهده ندارد.
– مالکیتهای حمایتی عبارت از: مهر، نفقه، حق سکنی و تامین منزل، اجرا المثل،حق دریافت شیربها، موارد حمایت مالی از سوی حاکم و بیت المال میباشد.
در اخیر باید باز هم یاد آور شویم که دین اسلام یگانه دینی است که زنان را از حقوق زیادِ که واقعا مستحق آن هستند برخوردار نموده که حتی در قرآن کریم به صراحت از حقوق آنان نام برده شده.
خداکند که به شما عزیزان مفید واقع شده باشد.
منابع:
۱.حقوق اقتصادی زنان نوشته پوهیالی حمیرا حقمل.
۲. دو فصلنامه تخصصی فقه و حقوق خانواده (ندای صادق).