
مرگ یک پدیده واقعی است که هر فرد به آن روبه رو میشود و یک امر ضروری و گریز نا پذیر است ، هیچ موجودی از آن مستثنی نيست
كُلُّ نَفۡسٖ ذَآئِقَةُ ٱلۡمَوۡتِۖ (۵۷) ترجمه : هر کسی چشندۀ مرگ است ( سورة عنكبوت ).
تعریف مرگ:
مرگ ضد زندگی و به معنی سکون است، عرب میگویند. ( کل ما سکن فقد مات ) هرچیز ساکنی مرده است، بناء اصل مرگ سکون و بی حرکتی است، و همچنان «موت» جدا شدن روح از بدن را گوید.
انواع مرگ:
مرگ دو نوع است:
- مرگ کوچک : که همانا خواب است. الله متعال میفرماید ( وَهُوَ ٱلَّذِي يَتَوَفَّىٰكُم بِٱلَّيۡلِ وَيَعۡلَمُ مَا جَرَحۡتُم بِٱلنَّهَارِ . و او کسی است که (روح) شما را در شب (هنگام خواب) میگیرد و آنچه در روز کردهاید میداند، (۶۰) انعام . در حالت خواب ، روح انسان گرفته میشود ، اگر الله متعال بخواهد انرا دوباره بر جسد باز میگرداند و اگر نخواست نمیگرداند.
- 2. مرگ بزرگ : که انسان میمیرد و روح اش دوباره بر نمیگردد.
آرزو کردن مرگ:
آرزو کردن مرگ حرام و نا جایز بوده به دلیل حدیث ابوهریره که از رسول الله صلی الله علیه وسلم روایت میکند که فرموده : «هرگز کسی از شما آرزوی مرگ نکند؛ اگر نيکوکار است، چه بسا بر نيکی هايش بيفزايد و اگر گنه کار است، شايد توفيق توبه بيابد». و در روایتی رسول الله صلی الله علیه وسلم می فرماید: «هرگز کسی از شما آرزوی مرگ نکند و پيش از آن که مرگش فرا رسد، خواهان مرگ نباشد؛ زيرا وقتی بميرد، عملش قطع می شود و عمر طولانی برای مومن ثمره ای جز افزایش خیر و خوبی برای او ندارد». [صحیح است] [متفق علیه].
نهی وارده در حدیث به معنای تحریم این کار می باشد؛ چون آرزوی مرگ داشتن، به نوعی عدم رضایت به قضا و قدر الهی است؛ درحالی که بر مومن واجب است به هنگام مصیبت صبر کند؛ و اگر چنین کند به دو هدف مطلوب دست می یابد: 1- بخشیده شدن گناهان؛ چون انسان دچار هیچ ناراحتی و نگرانی و اذیت و آزاری نمی شود مگر اینکه الله متعال در قبال آن گناهان وی را می بخشد؛ به بیان دیگر این موارد را کفاره گناهانش محسوب می کند؛ حتی خاری که به بدن او فرو می رود از این قبیل است. 2- اگر امید پاداش به درگاه الهی داشته باشد و به خاطر کسب رضایت الله متعال صبر نماید، به ثواب می رسد؛ اما اینکه آرزوی مرگ کند خود دلیلی بر ناشکیبایی وی بر قضا و قدر الهی و عدم رضایت از آن می باشد؛ این درحالی است که رسول الله صلی الله علیه وسلم بیان می کند که یا انسان از نیکوکاران است که در این صورت آنچه از حیاتش باقی مانده، چیزی جز عمل صالح نخواهد بود؛ چون همین که مومن زنده بماند و لو اینکه در اذیت و آزار و زیان و ضرر باشد، باعث افزایش نیکی هایش می شود. و یا اینکه گنه کار است و عمل بد در پرونده ی خود دارد؛ در این صورت با زنده ماندن چه بسا توبه کند و از گذشته ی بد خود دست بردارد و از الله متعال رضایت طلبیده و عذرخواهی کند؛ و درحالی بمیرد که از بدی هایش توبه کرده باشد؛ بنابراین نباید آروزی مرگ کرد؛ زیرا همه ی امور گذرا هستند؛ پس باید صبر کرد و به امید پاداش بود زیرا پایدار ماندن یک وضعیت محال است.
همچنین از قيس بن ابی حازم روایت است که می گويد: به عيادت خبّاب بن اَرَت رضی الله عنه رفتيم که – برای درمانِ بيماری اش – هفت نقطه از بدنش را داغ کرده بود. وی گفت: “يارانِ ما رفتند و درحالی درگذشتند که دنيا چيزی از اجر و پاداش آنها نکاست و ما به مال و ثروتی دست يافته ايم که جايی برای آن جز خاک نمی يابيم – و بيش از نيازِ ماست و تنها در ساختمان سازی از آن استفاده می کنيم.- اگر رسول الله صلى الله عليه وسلم ما را از تمنای مرگ باز نمی داشت، حتماً آروزی مرگ می کردم”. – قيس می گويد: – دوباره نزدِ خبّاب رفتيم و ديديم که مشغول ساختن خانه ای برای خود بود. فرمود: “مسلمان به خاطر هر چيزی که خرج می کند، پاداش می يابد، مگر به خاطرِ چيزی که در اين خاک می گذارد (و در ساختمان سازی که مازاد بر نياز اوست، هزينه می کند)”. [صحیح است] [متفق علیه، این لفظ بخاری است.
در یک حالت آرزو کردن مرگ جایز است و آن در زمان فتنه، که دین انسان در خطر قرار داشته باشد در این حالت طلب مرگ جواز پیدا میکند.
مشخص بودن زمان مرگ وعدم فرار از آن:
مرگ هر فرد وقت اش معین بوده و الله متعال اجل انسان را مقرر نموده ودر لوح محفوظ ثبت کرده است.
وقتی یک انسان در شکم مادرش قرار میداشته باشد فرشتگان اجل اورا می نویسند ؛ چنانچه از انس بن مالک رضی الله عنه روایت است که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمودند: «الله متعال مَلَکی را موکل رحم کرده است که می گوید: پروردگارا این نطفه است، پروردگارا این لخته ی خونی است، پروردگارا تکه گوشتی است؛ و چون الله متعال اراده ی خلق و آفرینش او کند، آن ملک می گوید: پروردگارا مذکر است یا مونث، رزق و روزی او چقدر است؟ و اجل او چه زمانی است؟ و اینچنین در شکم مادرش نوشته می شود». [صحیح است] [متفق علیه]
و آن هنگام نه به تاخیر می افتد ونه لحظه پیشی میگیرد .
الله متعال میفرماید ( فَإِذَا جَآءَ أَجَلُهُمۡ لَا يَسۡتَأۡخِرُونَ سَاعَةٗ وَلَا يَسۡتَقۡدِمُونَ (۳۴) اعراف
پس هنگامیکه اجلشان فرا رسد، نه لحظهای (از آن) تأخیر کنند و نه (بر آن) پیشی گیرند.
هیچ کس وقت مرگ خود را نمیداند؛ الله متعال در سوره انعام فرموده : ۞وَعِندَهُۥ مَفَاتِحُ ٱلۡغَيۡبِ لَا يَعۡلَمُهَآ إِلَّا هُوَۚ و کلیدهای غیب نزد اوست؛ و جز او کسی آنها را نمیداند. (سورة أنعام 52)
که در این مفاتيح الغيب مرگ هم داخل است و به جز از الله متعال وقت فرا رسیدن آنرا کسی نمیداند.
نکته:
همهی انسانها در حالتی برانگیخته میشوند که بر همان حالت وفات یافتند، پس مسلمان باید سعی نماید که در همهی زندگی اش کارهای خیر انجام دهد تا به همان حالت وفات نماید و بر همان حالت مبعوث شود .
از عبدالله بن عباس رضی الله عنهما روایت است که می گوید: شخصی هنگام وقوف در عرفات از سوار خود بر زمين افتاد و گردنش شكست (و وفات كرد). پس رسول الله ﷺ فرمود: «او را با آب و سدر غسل دهيد و در دو پارچه كفن كنيد و مواد خوشبو نزنيد و سرش را نپوشانيد. زيرا او روز قيامت لبيك گويان برانگيخته می شود». [صحیح است] [متفق علیه]
سكرات مرگ:
الله متعال میفرماید ( وَجَآءَتۡ سَكۡرَةُ ٱلۡمَوۡتِ بِٱلۡحَقِّۖ ذَٰلِكَ مَا كُنتَ مِنۡهُ تَحِيدُ. و سکرات (و سختی) مرگ به راستی فرا رسید، (و به او گفته میشود: ای انسان،) این همان چیزی است که تو از آن میگریختی. (۱۹) ق
منظور از سکرات موت ، دشواری و سختیهای هنگام مرگ است ، که رسول الله صلی الله علیه و سلم نیز به این حالت روبه رو شده بود، از انس بن مالک رضی الله عنه روایت است که می گوید: هنگامی که بيماری رسول الله صلى الله عليه وسلم شدت گرفت و رنج بيماری تا حد بیهوشی بر ایشان نمايان می گشت، فاطمه رضی الله عنها گفت: آه، چقدر پدرم درد می کشد. رسول الله صلى الله عليه وسلم فرمود: «ليْسَ عَلَى أبيك كرْبٌ بعْدَ اليَوْمِ»: «بعد از امروز هيچ درد و رنجی بر پدرت نخواهد بود»…
این حدیث صبر پیامبرمان صلی الله علیه وسلم در سکرات موت را به تصویر می کشد چنانکه وقتی بیماری ایشان در مرض الوفات شدت گرفت، از درد و رنج شدیدی که تحمل می کرد بیهوش می شد؛ و دلیل آن حکمتی بزرگ است: تا در برابر صبری که می کند به درجات والایی برسد که نزد الله متعال برای او آماده شده است.
و در روایات آمده است که در بیماری مرگ ظرف آبی در جلوی رسول الله صلی الله علیه و سلم قرار داده بودند و پیامبر صلی الله علیه و سلم دست مبارکش را در آن داخل مینمود و بر پیشانی میکشید ومیفرمود: ( لا اله الا الله ان للموت سکرات ) .
از عایشه رضی الله عنها روایت است که می گوید: بعد از اینکه شدت و سختی مرگ رسول الله صلی الله علیه وسلم را دیدم، هرگز به آسانی مرگ کسی غبطه نخوردم. [صحیح است] [به روایت ترمذی]
یعنی : بعد از اینکه شدت و سخنی مرگ رسول الله صلی الله علیه وسلم را دیده، به آسان مردن کسی خوشحال نشده و مرگ آسان را تمنا نکرده است؛ چون پس از آن دانسته که شدت و سختی مرگ، دلیلی بر سوء عاقبت انسان و مرگ آسان نشانه ی فرجام خوب او نیست؛ وگرنه رسول الله صلی الله علیه وسلم شایسته ترین انسان ها به مرگی آسان بوده است. لذا از آن پس، شدت و سختی مرگ را برای کسی ناپسند ندانسته و نه به خاطر مرگ آسان کسی خوشحال شده است.
سکرات موت نزد برخی مردم آسان میباشد چنانچه از ابوهريره رضی الله عنه روایت است که رسول الله صلى الله عليه وسلم فرمودند: «شهيد هنگام کشته شدن دردی احساس نمی کند مگر به اندازه ی دردی که يکی از شما از نيشگونِ [مورچه يا نيشِ پشه] حس می نمايد». [حسن است] [به روایت ابن ماجه]
یعنی : زمانی که انسان در راه الله شهید شود، دردی که از کشته شدن در این راه احساس می کند، همچون دردی است که یکی از ما در اثر گزیدن مورچه احساس می کنیم. به عبارت دیگر شهید رنج و سختی های مرگ و سکرات آن را نمی بیند بر خلاف دیگران؛ بلکه بیشترین رنجی که هنگام مرگ می بیند همان دردی است که ما به هنگام گزیدن مورچه احساس می کنیم. و این فضل الله متعال بر شهید است؛ چون روح خود را در راه الله نثار کرده، الله متعال درد و رنج کشته شدن را بر وی آسان می گرداند.
منابع:
- قرانکریم.
- صحیح البخاری.
- لسان العرب کتاب ابن منظور.
نویسنده: راضیه