مقالات
موضوعات داغ

قناعت ( گنج فنا نا پذیر )

از جمله اموری که در زندگی انسان نقش بسیار مثبتی دارد قناعت است. زیرا قناعت مانع زیاده‌خواهی و حرص و جوش و ولع می‌شود، انسان قانع نفس خویش را به ساده زیستی عادت می‌دهد، در نتیجه از زندگی ساده خود همان لذتی را می‌برد که ممکن است رفاه طلبان با هزینه زیاد نبرند.

تعریف قناعت:

قناعت در اصطلاح دارای معانی مختلف است :

قناعت از فضائل اخلاقی به معنای اکتفا کردن به اندک و در مقابل زیاد خواهی می‌آید . قناعت در ادبیات و فرهنگ اسلامی به معنای صحیح مصرف کردن و در ادبیات اقتصادی با واژگانی مانند بهره‌وری، کارآیی، بهینه‌سازی مصرف و صرفه‌جویی آمده است.

1. بسنده کردن به ‌اندکی از آنچه مورد نیاز انسان است.

2. رضایت داشتن به قسمت .

3. قناعت به معنای خرسند بودن به قسمت و بسنده کردن به مقدار اندک. ( فرهنگ فارسی ).

قناعت در آيات و روايات به معانی و تعابير بسيار جالب اشاره شده است از جمله :

• حياه طيبه:

《مَن عمل صالحاً من ذکرٍ او اُنثی و هو مومنَ فلنحييَّهُ حياهً طيبه》

هر مرد و زن با ايمانی که کار نيکی انجام دهد او را زندگی پاکيزه خواهيم بخشيد.

• رستگار شدن:

پيامبراکرم صلی الله علیه وسلم فرمودند: خوشا بحال آنکه با اسلام هدايت شود ومعيشت او به حد کفاف باشد و قناعت کند. ( به روايت ترمذي)

• قناعت موجب سر افرازی و عزت انسان می شود:

با قناعت انسان به درجه کمال خواهد رسید که سبب سرفرازی آن نزد مردم خواهد شد.

• قناعت باعث بی نيازی انسان از مردم می شود:

هرگاه فردی به داشته های خود قناعت کند و زیاده خواهی نکند سبب بی نیازی از مردم و دست دراز کردن از اشخاص دیگر میشود.

و در اخیر قناعت به معنای ثروت بی پایان است.

قناعت در قران:

الله متعال برای ما در آیات متعدد بر اینکه خود دار و صرفه جو باشیم و به اندک تا غنی شویم اشاره نموده که ما بر چند آن اشاره میکنیم :

1. لا تَمُدّنّ عَیْنَیْکَ إِلی ما مَتّعْنا بِهِ أَزْواجًا مِنْهُمْ وَ لا تَحْزَنْ عَلَیْهِمْ وَ اخْفِضْ جَناحَکَ لِلْمُؤْمِنینَ. (حجر: 88)

(پس) هرگز چشم خود را به (سوی) آنچه (از نعمت‌ها و متاع دنیوی) که گروه‌هایی از آنان را از آن بهرمند ساخته‌ایم، ندوز، و بر آن‌ها غمگین نباش، و بال (شفقت) خود را برای مؤمنان فرود آر (و نسبت به آن‌ها فروتن باش).

2. وَ لا تَمُدّنّ عَیْنَیْکَ إِلی ما مَتّعْنا بِهِ أَزْواجًا مِنْهُمْ زَهْرَةَ الْحَیاةِ الدّنْیا لِنَفْتِنَهُمْ فیهِ وَ رِزْقُ رَبِّکَ خَیْرٌ وَ أَبْقی . (طه: 131 )

و هرگز چشمان خود را به (سوی) آنچه (از نعمت‌ها و متاع دنیوی) که گروه‌هایی از آنان را از آن بهره‌مند ساخته‌ایم، ندوز، این‌ها زینت‌ها (و شکوفه‌های) زندگی دنیا است، تا آنان را در آن بیازماییم، و روزی پروردگار تو بهتر و پایدارتر است.

3. فَلا تُعْجِبْکَ أَمْوالُهُمْ وَ لا أَوْلادُهُمْ إِنّما یُریدُ اللّهُ لِیُعَذِّبَهُمْ بِها فِی الْحَیاةِ الدّنْیا وَ تَزْهَقَ أَنْفُسُهُمْ وَ هُمْ کافِرُونَ. (توبه: 55)

اموال و فرزندانشان تو را به شگفت نیاورد، خدا می خواهد در زندگی دنیا به وسیله اینها عذابشان کند و جانشان در حال کفر بیرون رود.

4. ٱعۡلَمُوٓاْ أَنَّمَا ٱلۡحَيَوٰةُ ٱلدُّنۡيَا لَعِبٞ وَلَهۡوٞ وَزِينَةٞ وَتَفَاخُرُۢ بَيۡنَكُمۡ وَتَكَاثُرٞ فِي ٱلۡأَمۡوَٰلِ وَٱلۡأَوۡلَٰدِۖ كَمَثَلِ غَيۡثٍ أَعۡجَبَ ٱلۡكُفَّارَ نَبَاتُهُۥ ثُمَّ يَهِيجُ فَتَرَىٰهُ مُصۡفَرّٗا ثُمَّ يَكُونُ حُطَٰمٗاۖ وَفِي ٱلۡأٓخِرَةِ عَذَابٞ شَدِيدٞ وَمَغۡفِرَةٞ مِّنَ ٱللَّهِ وَرِضۡوَٰنٞۚ وَمَا ٱلۡحَيَوٰةُ ٱلدُّنۡيَآ إِلَّا مَتَٰعُ ٱلۡغُرُورِ(۲۰)  حديد.

بدانید که زندگی دنیا تنها بازیچه و سرگرمی و تجمل، و خود‌ستایی در میان شما و افزون‌طلبی در اموال و فرزندان است، همانند بارانی که روییدنی‌اش کشاورزان را به شگفت آورد سپس خشک شود (به‌گونه‌ای که) آن را زرد رنگ بینی، سپس خرد (و به کاه تبدیل) شود و در آخرت (برای کفار) عذاب سخت است و (برای مؤمنان) آمرزشی از جانب الله و خشنودی است، و زندگی دنیا چیزی جز متاع فریبنده نیست.

5. مَن كَانَ يُرِيدُ ٱلۡحَيَوٰةَ ٱلدُّنۡيَا وَزِينَتَهَا نُوَفِّ إِلَيۡهِمۡ أَعۡمَٰلَهُمۡ فِيهَا وَهُمۡ فِيهَا لَا يُبۡخَسُونَ (۱۵) أُوْلَـٰٓئِكَ ٱلَّذِينَ لَيۡسَ لَهُمۡ فِي ٱلۡأٓخِرَةِ إِلَّا ٱلنَّارُۖ وَحَبِطَ مَا صَنَعُواْ فِيهَا وَبَٰطِلٞ مَّا كَانُواْ يَعۡمَلُونَ (۱۶)  سورة هود

کسی‌که زندگانی دنیا و زینت آن را بخواهد، (پاداش) اعمالش را در این (دنیا) به طور کامل و تمام به آن‌ها می‌دهیم، و چیزی از آن‌ها کم و کاست نخواهند شد، اینان کسانی هستند که در آخرت، جز آتش (جهنم، نصیبی) نخواهند داشت، و آنچه را در دنیا انجام داده‌اند، بر باد رفته است، و آنچه را عمل می‌کردند؛ باطل است.

6. وَٱلَّذِينَ إِذَآ أَنفَقُواْ لَمۡ يُسۡرِفُواْ وَلَمۡ يَقۡتُرُواْ وَكَانَ بَيۡنَ ذَٰلِكَ قَوَامٗا (۶۷)  سورة فرقان

و کسانی‌که چون انفاق کنند، اسراف نمی‌نمایند و سختگیری نمی‌کنند، و بین این دو (روش) اعتدال دارند.

قناعت در سنت:

۱. یک سبدی انگور برای بانو عایشه -رضی الله عنها- هدیه آوردند. ایشان شروع کرد به تقسیم آن در بین فقراء و مستمندان، کنیزش ظرفی انگور از آن سبد را مخفی کرد و هنگام عصر آن را آورد، بانو عایشه  -رضی الله عنها- گفتند این چیست؟ کنیز جواب داد آن را مخفی نمودم تا خود بخوریم. بانو عایشه-رضی الله عنها- به او گفت: آیا همان یک خوشه از آن خوشه ها کافی نبود؟

۲. از حکیم بن حزام رضی الله عنه روایت است که می گوید: از رسول الله صلى الله عليه وسلم چيزی خواستم، به من عطا کرد؛ بارِ دوم و سوم نيز درخواست کردم و هر بار عطا نمود؛ آنگاه فرمود: «يا حَكيم، إِنَّ هذا المَالَ خَضِرٌ حُلْوٌ، فَمن أَخَذَهُ بِسَخَاوَةِ نَفس بُوركَ لَهُ فِيه، وَمَن أَخَذَهُ بِإِشرَافِ نَفْسٍ لَم يُبَارَكْ لَهُ فيه، وكَانَ كَالَّذِي يَأْكُلُ ولا يَشْبَع، واليدُ العُلَيا خَيرٌ مِنَ اليَدِ السُّفلَى»: «ای حکيم، اين مالِ دنيا دلچسب و شيرين است. هرکس آن را سخاوتمندانه – و بدون طمع – دريافت کند، برايش با برکت خواهد بود؛ و هرکس با اصرار از روی حرص و طمع آن را به دست بياورد، برايش برکتی نخواهد داشت. – چنين شخصی – مانندِ کسی خواهد بود که می خورد، اما سير نمی شود. و دستِ بالا (بخشنده) از دستِ پايين (گيرنده) بهتر است». حکيم رضی الله عنه می گويد: گفتم: ای رسول خدا، سوگند به ذاتی که تو را به حق مبعوث کرده است، پس از شما تا زنده باشم از هيچکس چيزی نخواهم خواست. بنابراین زمانی که ابوبکر رضی الله عنه در دوران خلافتش حکيم رضی الله عنه را فرامی خواند تا چيزی به او بدهد، حکيم قبول نمی کند؛ سپس عمر رضی الله عنه او را فرامی خواند تا چيزی به او بدهد، ولی حکيم نمی پذيرد. لذا عمر رضی الله عنه می گوید: ای مسلمانان، من شما را گواه می گيرم که سهم حکيم را از غنيمتی که الله به او بخشيده است بر او عرضه کردم، ولی او از پذيرش آن خودداری می کند. بدين سان حکيم رضی الله عنه پس از رسول الله صلى الله عليه وسلم، تا وقتی زنده بود، از هيچکس چيزی قبول نکرد. [صحیح است] [متفق علیه]

حکیم همچنان انسان قانعی ماند و بعد از نصیحت رسول الله صلى الله علیه وسلم از مال دنیا روی برگرداند. همانگونه که یاد گرفته بود از کسی چیزی نخواهد، حتی حق خود را نیز نمی گرفت و با رنج و زحمت خویش زندگی می کرد.

۳. سلمان فارسی -رضی الله عنه- فرمانروای یکی از شهر ها بود، و حقوق وی پنج هزار درهم بود که تمام آن را صدقه می داد، و برگ خرما را به درهمی می خرید و با آن ظرفهایی درست میکرد و با سه درهم میفروخت سپس از آن یک درهم را صدقه می داد، با یک درهم برای خانواده اش غذا می خرید و  با یک درهم باقی مانده برگ های خرمای جدید می خرید.

مفهوم قناعت:

قناعت یعنی راضی بودن به روزی خداوند اگرچه اندک باشد و چشم ندوختن به آنچه در دست دیگران هست. قناعت نشانه‌ی ایمان راستین است. پیامبر صلى الله علیه و سلم فرمود: (قد أفلح من أسلم، و رُزق کفافًا، و قَنَّعه الله بما آتاه) [مسلم] یعنی: “رستگار گشت آنکه اسلام آورد، رزق و روزی داده شده و خداوند او را به آنچه داده است قانع سازد.”

قناعت رسول خدا صلى الله علیه و سلم:

پیامبر صلى الله علیه و سلم به چیزی که داشت راضی بود و از کسی چیزی در خواست نمی کرد و به دنبال مال کسی نبود. آنحضرت صلى الله علیه و سلم بوسیله‌ی مال و دارایی بانو خدیجه -رضی الله عنها- به تجارت می پرداخت ، و سود بسیاری می کرد بدون اینکه چشم طمع به این مال داشته باشد. از مالی که مسلمانان در میدان های جنگ به دست می آوردند دوری می کرد، و از آن چیزی نمی گرفت بلکه آن را در بین یارانش تقسیم می کرد.

پیامبر صلى الله علیه و سلم بر روی حصیر می خوابید، اصحاب آثار حصیر را بر روی بدنش می دیدند و خواستند تا زیر انداز نرمی برایشان فراهم کنند تا بر روی آن بنشینند، پس به آنها گفت: (ما لی و للدنیا، ما أنا فی الدنیا إلا کراکب استظل تحت شجره، ثم راح و ترکها) [ترمذی و ابن ماجه] یعنی: ” مرا به دنیا چه کار؟ من در دنیا جز مانند سواری که بر سایه‌ی درختی استراحت نموده و بعداً آنرا ترک نموده و می رود، نیستم “.

قناعت در کارهای خیر نیست:

فرد مسلمان باید به آنچه که خداوند در دنیا قسمت وی کرده است قناعت پیشه نماید، اما در کارهای خیر و نیکو باید حریص بوده و دائما در حال زیاد کردن خیرات باشد. درست مانند فرموده ی خداوند متعال: {و تزودوا فإن خیر الزاد التقوى} [بقره: ۱۹۷] یعنی: ” و براى خود توشه برگیرید که در حقیقت بهترین توشه پرهیزگارى است “. و نیز می فرماید: {و سارعوا إلى مغفره من ربکم و جنه عرضها السموات و الأرض أعدت للمتقین} [آل عمران: ۱۳۳] یعنی: ” و براى نیل به آمرزشى از پروردگار خود و بهشتى که پهنایش [به قدر] آسمانها و زمین است [و] براى پرهیزگاران آماده شده است بشتابید “.

فضیلت قناعت:

انسان قانع را خدا و مردم دوست دارند. قناعت سود و منافع بسیاری را در دنیا و آخرت نصیب انسان می سازد.

از جمله فضایل قناعت:

۱. سبب برکت و افزونی مال است:

قناعت گنجی است بی پایان. پیامبر صلى الله علیه و سلم ما را از بهترین دارایی ها خبر داده و فرمودند: (لیس الغِنَى عن کثره العَرَض، ولکن الغنى غنى النفس) [متفق علیه] یعنی: ” غنا و بی نیازی با زیاد بودن مال نیست، بلکه غنا در غنای نفس است.”

و  همچنین فرمود: (من أصبح منکم آمنًا فی سربه، معافًى فی جسده، عنده قوت یومه، فکأنما حیزت له الدنیا) [ترمذی و ابن ماجه] یعنی: “: آنکه از شما صبح نماید، در حالیکه در جان خود ایمن بوده و در جسدش سالم است و توشه ی روز خود را داشته باشد، گوئی تمام دنیا به وی داده شده است.”

هرگاه مسلمان از قسمت و روزی تعیین شده اش بوسیله ی خداوند راضی بوده و از دیگران بی نیاز گشت، در بین آنها صاحب بزرگی و منزلت گردیده و هیچ کس نمی تواند او را خوار کند.

اما طمع و میل به زیاد کردن مال فرد را در بین مردم خوار و ذلیل و فاقد عزت می گرداند. پیامبر صلى الله علیه و سلم می فرماید: (و ارْضَ بما قسم الله لک تکن أغنى الناس)

[ترمذی و احمد] یعنی: “و به آنچه خداوند ترا روزی داده است راضی باش تا توانگرترین فرد باشی”.

انسان طمع کار هیچ وقت سیر نیست و دوست دارد که از مردم در خواست کمک مالی کند. چنین فردی هرگز برکت و فزونی در مالش را احساس نمی کند. پیامبر صلى الله علیه و سلم فرمودند: (لا تُلْحِفُوا (تلحوا) فی المسأله، فوالله لا یسألنی أحد منکم شیئًا فتُخْرِجُ له مسألتُه مِنِّی شیئًا، و أنا له کاره، فیبارَکُ له فیما أعطیتُه) [مسلم و نسائی و احمد] یعنی: ” در سؤال، اصرار و الحاح نکنید! بخدا سؤال نمیکند یکی از شما از من چیزی را که به سؤالش از نزدم چیزی را برایش بیرون سازد، و من بدان راضی نباشم، و باز برکت گذاشته شود در چیزی که من برای وی میدهم.”

پیامبرصلى الله علیه و سلم باز فرموده است: (الید العلیا خیر من الید السفلى، و ابدأ بمن تعول، و خیر الصدقه عن ظهر غنى، و من یستعففْ یعِفَّهُ الله، و من یستغنِ یغْنِهِ الله) [متفق علیه] یعنی: ” دست بالا بهتر است از دست پائین، و آغاز کن به عائله ات. و بهترین صدقه آنست که از روی توانگری باشد، و کسی که عفت جوید خداوند او را عفیف نگه دارد، و کسی که بی نیازی جوید، خداوند او را بی نیاز گرداند.”

۲.قناعت راهی به سوی بهشت:

پیامبر صلى الله علیه و سلم تاکید می فرماید که مسلمان قانعی که از مردم چیزی نخواهد، پاداشش بهشت خواهد بود. آنحضرت صلى الله علیه و سلم یکبار فرمود : (من یکفل لی أن لا یسأل الناس شیئًا و أتکفل له بالجنه؟)، فقال ثوبان: أنا. فکان لا یسأل أحدًا شیئًا. [ابوداود و ترمذی و احمد] یعنی: ” چه کسی هست تا به من ضمانت دهد که از کسی چیزی نطلبد تا من به او ضمانت بهشت را بدهم.”

۳.قناعت باعث عزت نفس می شود:

انسان قانع فرد آزادی است، و کس دیگری بر وی تسلط ندارد. اما طمع کاری فرد را بنده ی دیگری می سازد. امام علی -رضی الله عنه- گفته است: طمع بندگی ابدی است.(بندگی همیشگی).

حکیمی چنین می گوید: کسی که می خواهد روزگار زندگانیش را آزادانه بگذراند، اجازه ندهد طمع را در قلبش لانه کند. و گفته اند: عزت در قناعت، و ذلت و خواری در طمع است. و گفته شده: بنده سه دسته اند: بنده ی سستی و تنبلی، بنده ی شهوت و بنده ی طمع.

۴.قناعت راهی برای آرامش نفس:

مسلمان قانع در آرامش زندگی کرده و در امنیت و اطمینان خاطر کامل بسر می برد. ولی فرد طمع کار همیشه در حال شکوه و ناله زندگی نموده و آرام و قرار ندارد. پیامبر صلی الله علیه و سلم در یک حدیث قدسی می فرماید: (یا ابن آدم تفرغْ لعبادتی أملأ صدرک غِنًى، و أَسُدَّ فقرک. و إن لم تفعل، ملأتُ صدرک شُغْلا، و لم أسُدَّ فقرک) [ابن ماجه] یعنی: “ای بنی آدم، خودت را به عبادت من مشغول دا تا قلبت را از توانگری لبریز سازم تنگدستی از تو بازدارم. اگر چنین نکنی، سینه ات را لبریز از افکار ساخته و از تهی دستی ترا بازندارم.”

یکی  از حکیمان می گوید: خوشی دنیا به این است که به رزق خود قانع باشی، و اندوه آن این است که غم چیزی را بخوری که مال تو نیست.

آثار قناعت در زندگی:

قناعت در زندگی سبب رضای الله، موجب عزت خود فرد، بی نیازی از مردم، خوشی در زندگی، مصونیت از گرسنگی، آمادگی برای شرایط بحرانی، فضیلت اخلاقی، استغنا، راحتی و آسایش،شکر گذاری، تزکیه و اصلاح نفس خواهد شد.

منابع:

قران

سنت

فرهنگ نامه ها

و سایت های اجتماعی

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
بستن