زن و خانواده
موضوعات داغ

زن مسلمان، ملکه است

همسایه‌ی ما پیر زني بود که بیش از هفتاد سال سن داشت. با دیدنش، به انسان، شفقت و دلسوزي دست می‌داد. آن زن، در حالی به خانه اش رفت و آمد می کرد که بی کس و کار بود و کسی نداشت که به او کمک کند؛ خودش غذا می خرید و لباس تهیه می کرد؛ خانه‌ی آرامی داشت که کسی جز خودش در آن نبود و کسی هم درب خانه اش را نمي‌زد.

در یکی از روزها بنابر وظیفه‌ی اسلامی خود که باید از همسایگان سر زد، به سراغش رفتم و درب خانه اش را زدم. با آن که من، کار خاصی نکردم، اما پیرزن، خیلی ترسید؛ چرا که او در جامعه‌ای زیسته و پرورش یافته بود که هیچ خوبی و خيری، در آن نیست و به مهرورزی و دلسوزی، هیچ شناختی ندارد.

جامعه اي که در آن بیشترین و بهترین رابطه‌ي همسایگی، گفتن اتفاقی صبح بخیر یا عصر بخیر است!.

پیرزن، روز بعد با مقداری شيرينی که برای بچه ها آورده بود، به خانه‌ی ما آمد و کارت تقديري به ما داد که بر روی آن به خاطر آنچه : که به او داده بودیم، قدردانی و تشکر کرده بود چنانچه این کار، عادت عموم مردم انگلیس در مناسبت ها و مراسم است.

من، از آن پیر زن خواستم تا گاهي به دیدن همسرم بیاید. او نیز هر از چند گاهي به دیدن همسرم مي آمد. وي، پس از مدتي رفت و آمد به خانه‌ی ما، متوجه شد که در جوامع ما، مرد، در قبال خانه و خانواده‌اش مسؤول می باشد؛ به خاطر آنها کار می کند و براي آنان، غذا و لباس می‌خرد. هم چنین دریافت که مسلمانان، به جنس زن اعم از دختر، همسر و یا مادر احترام زيادی می گذارند. این احترام، به ویژه در زمانی که سنی از زن می گذرد، افزایش می یابد؛ به گونه‌ای که هر یك از فرزندانش، می کوشد تا بیشترین خدمت را به او انجام دهد.

پیر زن، دانست که در جامعه‌ی ما، هر کسی که در خدمت به پدر و مادرش و توجه به آنها کوتاهی نماید، از چشم مردم می افتد و همه، از او بیزار می شوند.

بدین سان پیرزن، از مجموعه رفتارهای خانواده‌ی مسلمان آگاهی يافت و فهمید که در خانه مسلمان، رفتار پدر با فرزندان چگونه است؟ گویی به چشم خود مشاهده کرد که فرزندان، هنگام ورود پدر به خانه، به دورش می‌گردند؛ زن، تمام توانایی اش را در خدمت به شوهرش بکار می‌گیرد.

آری!  آن زن از چگونگی تعامل و منش اعضای خانواده‌ی مسلمان با یکدیگر آگاهی يافت و از این رو حالات خودش را با اوضاعی که ما مسلمانان داریم، مقایسه کرد. او، می‌دانست که فرزندان و نوه‌هایی دارد، اما خبر نداشت که آنها کجا هستند؟! هيچ يك از آنان به دیدنش نمی آمد!

شاید تعجب کنید، اما این، یک واقعیت است که در غرب امکان دارد این پیرزن (یا پیرمرد و پیرزني هم چون او)  بمیرد، دفن شود و یا بسوزد و هيچ يك از فرزندانش، خبر هم نشوند!!

خانه‌ای که آن پیر زن داشت، نتیجه‌ی کار و دست‌رنج خودش در طول عمرش بود.

آن پیر زن، برای همسرم از مشکلات و سختی‌های فراروی زن غربی در محیط کار یا خرید نیازمندی‌های خانه سخن می‌گفت تا این که سخنش به این جا انجامید که: واقعا زن، در جامعه‌ی شما، مثل يك ملکه است و اگر‌ دیر نشده بود، با مردی همانند شوهر تو ازدواج می کردم و هم چون شما زندگی می‌نمودم.

 کسی که برای درس یا کار به غرب رفته، چنین نشانه‌هايی را به وضوح مشاهده کرده است. با این حال متأسفانه در جامعه ما، برخی از خود باختگان فرهنگ غرب، از تقلید کورکورانه‌ی زندگی غربی، شرم نمی کنند و با شگفت و تعجب تمام همچنان برخی از مجله‌ها و نشریات کشورهای اسلامی، از لباس زن غربی، کار زن غربي و پوشش غربي و آزادی‌ای سخن می گویند که زن غربی، در سایه‌ی آن زندگی می کند!!

 بار خدایا! تو را سپاس که به نعمت اسلام بر ما، منت گذاشتی.

يَمُنُّونَ عَلَيۡكَ أَنۡ أَسۡلَمُواْۖ قُل لَّا تَمُنُّواْ عَلَيَّ إِسۡلَٰمَكُمۖ بَلِ ٱللَّهُ يَمُنُّ عَلَيۡكُمۡ أَنۡ هَدَىٰكُمۡ لِلۡإِيمَٰنِ إِن كُنتُمۡ صَٰدِقِينَ (۱۷)  حجرات

 يعني: «آنان، بر تو منت گذارند که اسلام آورده اند. بگو: با اسلام خود بر من منت مگذارید؛ بلکه خدا، بر شما منت می‌نهد که شما را به سوی ايمان هدایت کرده است اگر در ادعای ایمان راست و درست هستید».

نویسنده : ابراهیم کیان درمیان .

بر گرفته شده از : ماهنامه حرا

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
بستن