یکی از زیبایی ها، و شگفتیهای دین مبین اسلام و معجزات آن که نشان دهنده اینست که این دین از طرف خداست اهتمام ورزیدن و درمان کردن مشکل فقر و تنگدستی است، بدون مطالبه و یا هم بدون اینکه آنها گمان کنند که حقی بالای جامعه دارند که باید برای شان داده شود، زیرا این افراد طی سالها و قرنهای گذشته به این گمان بودند که حقوق از دیگران است و انجام مسوولیت از اینها میباشد.
اهتمام ورزیدن اسلام به این موضوع سطحی و تصادفی نبوده بلکه یک رکن و پایهی از پایههای اسلام میباشد که حصه آشکارا از پول و دارایی ثروتمند را برای فقیر و نیازمند ثابت کرده است.
این حصهی آشکار زکات است که قرآن و سنت به آن توجه خاصی کرده و آن را سومین پایه از پایههای اسلام قرار داده است.
{ وَٱلَّذِينَ يَكۡنِزُونَ ٱلذَّهَبَ وَٱلۡفِضَّةَ وَلَا يُنفِقُونَهَا فِي سَبِيلِ ٱللَّهِ فَبَشِّرۡهُم بِعَذَابٍ أَلِيمٖ} [ توبه:۳۴ ]
و كسانى كه زر و سیم مىاندوزند و آن را در راه الله انفاق نمىكنند، آنان را به عذابی دردناک بشارت بده.
تعریف زکات:
زکات در لغت به معنی نموّ و رشد و زیاد شدن است و به معنی مدح و ستایش نیز آمده است.
و در اصطلاح شرع عبارت است از:
۱-مال مخصوص به طائفهی مخصوص با شرائط مخصوص بخاطر عبادت الله متعال.
۲-به آن مقدار مالی گفته میشود که خداوند فرض قرار داده آن را برای ثروتمندان تا به فقراء در هر سال بدهند وبرای زکات دهنده هیچ منفعتی درآن مال نباشد.
زمان مشروعیت زکات:
زکات در مکه مکرمه مختصرا و اجمالا فرض گردید، اما قید، شرط، نصاب و مصارف و متباقی احکام آن در مدینه منوره در سال دوم بیان گردید.
مشروعيت زكات :
زکات به قرآن ، سنت وإجماع امت ثابت است .
دلایل فرضیت زکات از قران :
- { و أقيموا الصلاة و أتوا الزكاة و اركعوا مع الراكعين } ( سوره بقره ایت ۴۳ ) ترجمه : و نماز برپا دارید و زکات بپردازید و با نمازگزاران نماز بخوانید.
- { خُذۡ مِنۡ أَمۡوَٰلِهِمۡ صَدَقَةٗ تُطَهِّرُهُمۡ وَتُزَكِّيهِم بِهَا وَصَلِّ عَلَيۡهِمۡۖ إِنَّ صَلَوٰتَكَ سَكَنٞ لَّهُمۡۗ وَٱللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ }( سوره توبه ایت ۱۰۳) ترجمه : از اموال آنان صدقه [و زکات] بگیر، تا به وسیله آن، آنان را [از گناه] پاک گردانی و درجاتشان را بالا ببری؛ و برایشان دعا کن [چرا که] یقیناً دعای تو [رحمتی برایشان و] مایه آرامش برای آنان است؛ و الله شنوای داناست.
- { وَأَقِيمُواْ ٱلصَّلَوٰةَ وَءَاتُواْ ٱلزَّكَوٰةَۚ } (سوره بقره ۱۱۰) ترجمه : و نماز برپا دارید و زکات بپردازید؛ و [بدانید که] هر کار نیکی که برای خود پیش میفرستید، [پاداشِ] آن را نزد الله خواهید یافت. یقیناً الله به آنچه انجام میدهید بیناست.
دلایل فرضیت زکات از سنت:
- از ابن عمر رضی الله عنه روایت است که پیامبر صلی الله علیه و سلم فرمود: اسلام از پنج رکن تشکیل شده است، شهادتین، برپاداشتن نماز، دادن زکات، حج خانه خدا و روزه رمضان». متفق علیه
- از ابوهریره رضی الله عنه روایت است که صحرانشينی نزد رسول الله صلى الله عليه وسلم آمده و گفت: ای رسول خدا، مرا به عملی راهنما باش كه اگر آن را انجام دهم، وارد بهشت شوم. رسول الله صلى الله عليه وسلم فرمود: «الله را عبادت کن و چیزی را شریک او قرار نده و نماز را برپا دار و زکات فرض را پرداخت کن و ماه رمضان را روزه بگير». باديه نشين گفت: سوگند به ذاتی که جانم در دست اوست، بر اين موارد نمی افزايم. و چون بازگشت، رسول الله صلى الله عليه وسلم فرمود: «هرکه دوست دارد به مردی از اهل بهشت بنگرد، به اين شخص نگاه کند». [متفق علیه]
و در مورد اجماع ابن قدامه گفته است: مردم برای فرض بودن زکات در تمامی عصر ها اجماع کرده اند و همچنان اصحاب کرام بر جنگ با مانعین زکات متفق بودند. [المغنی ۲/573 ]
زکات در ادیان سابق:
زکات علاوه بر دین اسلام در ادیان پیشین نیز بوده است؛ یعنی زکات به همراه نماز از مشترکات همه ادیان آسمانی است و آیات بسیاری در قرآن کریم گواه این مدعاست.
الله متعال میفرماید : [وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ إِسْمَاعِيلَ إِنَّهُ كَانَ صَادِقَ الْوَعْدِ وَكَانَ رَسُولًا نَبِيًّا {مريم:54} وَكَانَ يَأْمُرُ أَهْلَهُ بِالصَّلَاةِ وَالزَّكَاةِ وَكَانَ عِنْدَ رَبِّهِ مَرْضِيًّا] {مريم:55}. ترجمه : – ای رسول الله – در این قرآن، ماجرای اسماعیل را یاد کن، به راستی که او در وعدۀ خویش صادق بود که هر چه وعده میداد به آن وفا میکرد و رسول و پیامبر بود، و خانوادهاش را به برپایی نماز، و پرداخت زکات امر میکرد، و نزد پروردگارش پسندیده بود.
و فرموده: [وَوَهَبْنَا لَهُ إِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ نَافِلَةً وَكُلًّا جَعَلْنَا صَالِحِينَ {الأنبياء:72} وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا وَأَوْحَيْنَا إِلَيْهِمْ فِعْلَ الْخَيْرَاتِ وَإِقَامَ الصَّلَاةِ وَإِيتَاءَ الزَّكَاةِ وَكَانُوا لَنَا عَابِدِين]َ {الأنبياء:73} ترجمه : و اسحاق و [نوهاش] یعقوب را [نیز به عنوان بخشش] افزونی به او بخشیدیم و همگیشان را [افرادی] شایسته گرداندیم، و آنان را پیشوایانی قرار دادیم که به فرمان ما [مردم را] هدایت میکردند و انجام کارهای نیک و برپاداشتن نماز و ادای زکات را به آنان وحی کردیم؛ و آنان [همه] عبادتکننده ما بودند.
و در آیه دیگری چنین فرموده: [ وَمَا أُمِرُوا إِلَّا لِيَعْبُدُوا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ حُنَفَاءَ وَيُقِيمُوا الصَّلَاةَ وَيُؤْتُوا الزَّكَاةَ وَذَلِكَ دِينُ الْقَيِّمَة] {البينة:5}. ترجمه : و آنان فرمان نیافتند جز اینکه الله را عبادت کنند در حالی که دین [خود] را برای او خالص گردانند [و از شرک و عبادت معبودان باطل،] به توحید روی آورند؛ و نماز برپا دارند و زکات بپردازند؛ و این است آیین راستین و مستقیم.
طبري در تفسیر این ایت گفته : الله متعال اهل کتاب ( يهود و نصارى ) را امر نکرده مگر اینکه او را عبادت کنند در حالی که دین [خود] را برای او خالص گردانند [و از شرک و عبادت معبودان باطل،] به توحید روی آورند…… و نماز را برپا دارند و زکات را ادا نمایند.
در جایی دیگر از قرآن امده است که عیسی علیه السلام فرموده ( و اوصاني بالصلاة و الزكاة ) ترجمه خدا مرا به نماز و زکات سفارش کرده.
و در مورد حضرت موسی علیه السلام در قرآن می خوانیم که به مردم می فرمود:
«أقیموا الصلوة و آتوا الزکاة»؛ «نماز به پا دارید و زکات بدهید.»
زکات در انجیل به نام صدقه ، و در عبری به نام صداق یاد شده است.
با بررسی آیات و أحاديث در مییابیم که زکات در اسلام همانند زکات در دیگر ادیان الهی نیست که صرفا مبتنی بر یک نوع وصیت و سفارش اخلاقی باشد؛ بلکه واجبی الهی است و انکار از فرضیت آن کفر است.
اهمیت و جایگاه زکات:
خداوند متعال درآیات متعدد به مسلمانان دستور داده است که زکات بدهند و تقریبا در هر آیه ای که مردمان را به اقامه نماز دعوت کرده امر به پرداخت زکات نیز همراه آن ذکر شده است، بنابراین نماز وزکات دو پایه وستون بسیار محکمی هستند که دین اسلام برآنها پایه گذاری شده است.
الله متعال فرموده : { وَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَآتُوا الزَّكَاةَ …. (43) } ترجمه و به پا دارید نماز را و ادا کنید زکات را.
و در جایی دیگری فرموده : ﴿ وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَيُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَيُطِيعُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ أُولَئِكَ سَيَرْحَمُهُمُ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ ﴾ ترجمه: و مردان و زنان مؤمن همه یاور و دوستدار یکدیگرند، خلق را به کار نیکو وادار و از کار زشت منع میکنند و نماز به پا میدارند و زکات میدهند و حکم خدا و رسول او را اطاعت میکنند، آنان را البته خدا مشمول رحمت خود خواهد گردانید، همانا خداوند توانای غالب و حکیم است. [سوره توبه ایت ۷۱ ]
در حدیثی از ابوهریره رضی الله عنه روایت است که صحرانشينی نزد رسول الله صلى الله عليه وسلم آمده و گفت: ای رسول خدا، مرا به عملی راهنما باش كه اگر آن را انجام دهم، وارد بهشت شوم. رسول الله صلى الله عليه وسلم فرمود: «الله را عبادت کن و چیزی را شریک او قرار نده و نماز را برپا دار و زکات فرض را پرداخت کن و ماه رمضان را روزه بگير». باديه نشين گفت: سوگند به ذاتی که جانم در دست اوست، بر اين موارد نمی افزايم. و چون بازگشت، رسول الله صلى الله عليه وسلم فرمود: «هرکه دوست دارد به مردی از اهل بهشت بنگرد، به اين شخص نگاه کند». متفق علیه
الله متعال کسانی را که از پرداخت زکات خودداری می کنند تهدید می کند ومی فرماید ﴿ وَالَّذِينَ يَكْنِزُونَ الذَّهَبَ وَالْفِضَّةَ وَلَا يُنْفِقُونَهَا فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَبَشِّرْهُمْ بِعَذَابٍ أَلِيمٍ * يَوْمَ يُحْمَى عَلَيْهَا فِي نَارِ جَهَنَّمَ فَتُكْوَى بِهَا جِبَاهُهُمْ وَجُنُوبُهُمْ وَظُهُورُهُمْ هَذَا مَا كَنَزْتُمْ لِأَنْفُسِكُمْ فَذُوقُوا مَا كُنْتُمْ تَكْنِزُونَ﴾ ترجمه : کسانی که طلا و نقره را گنجینه و ذخیره میکنند و در راه خدا انفاق نمیکنند آنها را به عذابی دردناک بشارت ده، روزى كه آن طلاها و نقرهها، در آتش دوزخ گداخته مىشود و با آنها پيشانىها و پهلوها و پشتهاى آنان را داغ مىنهند، و برای شان گفته میشود اين است آنچه براى خود اندوختيد (و به محرومان نداديد)، پس مزهى آنچه را كه مىاندوختيد بچشيد. [التوبة: 34، 35].
و همچنین در حدیثی از ابی هریره رضی الله عنه روایت است که رسول الله صلی الله علیه و سلم فرموده خداوند کسی را که مالی داده است و او زکاتش را نداده باشد، آن مال در روز قیامت به شکل ماری سیاه در می آید که سر آن موی ندارد و دو نقطه سیاه وحشتناک بر دو چشم آن است، آن مار در روز قیامت بر گردنش حلقه میزند و صورتش را نیش زده و سپس میگوید من مال تو هستم، من گنج تو هستم، سپس آن حضرت تلاوت کرد ( و لا يحسبن الذين يبخلون. [ سوره ال عمران ايت٠ ١٨] ترجمه : باید نپندارید آنانی که بخل می ورزند… به روایت بخاری
حکم زکات:
زکات عبادت مالی است که پرداخت آن بر اغنیا فرض است، و فرضیت آن به قرآن ، سنت وإجماع امت ثابت است.
حکم مانع زکات :
مانعین زکات از این سه نوع خالی نیستند :
اول : مانع زکات که از فرضیت آن آگاهی دارد اما منکر آن میشود ، این گونه افراد کافر میشوند ، به دلیل اینکه منکر رکن از ارکان اسلام شدند.
ابن عبد البر و نووی و زرقانی اجماع علما را به کفر اینها نقل کردهاند.
دوم : مانع زکات که از دادن زکات بخاطر جهل از فرضیت آن خودداری میکند مانند فرد که جدیدا مسلمان شده به اتفاق همه علما کافر نمیشود بلکه باید این گونه افراد آموزش داده شوند، به دلیل عمومیت این فرموده الله متعال : وَمَا كُنَّا مُعَذِّبِينَ حَتَّى نَبْعَثَ رَسُولًا «الإسراء: 15» و ما هرگز عذاب نخواهیم کرد؛ مگر آنکه پیامبری بفرستیم.
سوم : مانع زکات که بخاطر بخل از دادن زکات خودداری میکنند، این گونه افراد به اتفاق همه علما کافر نمیشوند ، به دلیل این فرموده پیامبر اسلام صلی الله علیه و سلم : «هر صاحبِ طلا و نقره ای که زکاتِ آن را ندهد، روز قیامت طلا و نقره اش به ورق هايی از آتش تبديل می شود و اين ورق ها را در آتش دوزخ، داغ می کنند و سپس با آن پهلوها، پيشانی و پُشت آن شخص را داغ می نهند و هر بار که اين ورق ها سرد شود، دوباره داغ می گردد و اين عذاب برای آن شخص در روزی که مقدارش به اندازه ی پنجاه هزار سال است، ادامه دارد تا آن که در ميان بندگان، حُکم می شود و سپس مسيرِ آن فرد به سوی بهشت يا به سوی دوزخ، مشخص می گردد». به روايت مسلم
وجه استدلال از این حدیث اینست که اگر این افراد به ندادن زکات کافر میگردیدند راهی برای داخل شدن آنها به بهشت موجود نمی بود .
حکمت و فایده های زکات:
- کامل شدن اسلام بنده؛ زیرا زکات یکی از ارکان اسلام است که اگر انسان آن را انجام دهد، اسلامش به کمال میرسد، که این بیشک هدفی بزرگ برای هر مسلمان است، زیرا هر مسلمانی سعی در کامل کردن اسلام خود دارد.
- زکات دلیل ایمان صادقانهی شخصی است که آن را ادا میکند، زیرا مال برای نفس انسان بسیار دوست داشتنی است، و کسی یک چیز دوست داشتنی را فدا نمیکند مگر برای یک دوست داشتنی هم اندازه یا بزرگتر؛ به همین سبب آن را صدقه نامیدهاند زیرا نشان دهندهی صدق صاحبِ خود برای کسب خشنودی الله عزوجل است.
- زکات باعث پاک شدن اخلاق انسان میشود و او را از زمرهی بخیلان خارج ساخته در زمرهی کریمان وارد میسازد. زیرا زکات نفس انسان را به بذل و بخشش عادت میدهد؛ چه بذل علم یا بذل مال، یا بذل موقعیت و مقام؛ و در نتیجه بذل و بخشش تبدیل به طبیعت و مرام وی میشود، تا جایی که اگر روزی بر حسب عادتی که کرده بخششی نکرده باشد متکدر و ناراحت میشود. مانند شکارچیای که اگر روزی صیدش به تاخیر افتد ناراحت و افسرده میشود. همینطور است حال کسی که نفس خود را به کرم و بخشندگی خو داده و اگر روزی با مال یا موقعیتی که دارد به کسی سودی نرساند دلتنگ و ناراحت میشود.
- زکات باعث شرح صدر و شادی درون میشود. انسان اگر چیزی ـ به ویژه مال ـ را ببخشد در درون خود احساس آرامش و خوشبختی میکند و این موردی است که آزموده شده، اما به شرط آنکه این بخشش از روی سخاوتمندی و خوشدلی باشد نه آنکه مالش را عطا کند و دلش همراه آن باشد.
- ابن قیم در زاد المعاد میگوید: «بخشندگی و کرم یکی از اسباب گشایش دل است، اما از آن سود نمیبرد مگر آن کسی که از روی سخاوت و خوشدلی مالش را عطا کند، و پیش از آنکه مال از دستش خارج شود از دلش بیرون آمده باشد. اما آن که مال از دستش بیرون میآید، ولی هنوز در دلش جای دارد از این بخشندگی سودی نخواهد برد.
- زکات ایمان انسان را کامل میکند: هیچیک از شما ایمان نمیآورد تا آنکه هرچه را برای خود دوست میدارد برای برادرش نیز دوست بدارد. یعنی برای کامل شدن ایمان باید همانطور که دوست داری برای نیاز خودت پول خرج کنی، باید خرج کردن برای برادرت را نیز دوست داشته باشی.
- زکات و بخشندگی از عوامل وارد شدن به بهشت است، زیرا بهشت برای کسی است که سخن نیک گوید و سلام را ترویج دهد و [به گرسنگان] غذا دهد و در حالی که مردم در خوابند، نماز گزارد و بیشک همهی ما سعی میکنیم بهشتی شویم.
- زکات باعث میشود جامعهی اسلام همانند یک خانواده باشد که در آن توانگر بر ناتوان مهربان است و بینیاز نسبت به بینوا مهربانی میکند. اینگونه انسان احساس میکند برادرانی دارد که باید در حق آنان نیکی کند، همانطور که الله در حق وی نیکی و احسان نموده است. الله متعال میفرماید: وَأَحْسِنْ كَمَا أَحْسَنَ اللَّهُ إِلَيْكَ [قصص/ ۷۷] (و نیکی کن، همانطور که الله به تو نیکی کرده است). در نتیجه جامعهی اسلامی تبدیل به یک خانواده میشود و این همان چیزی است که نزد نویسندگان قرنهای اخیر، همبستگی اجتماعی نامیده میشود، و زکات بهترین عامل به وجود آمدن این همبستگی است، زیرا انسان هم از یک سو یک فریضه را انجام میدهد، و هم به برادران خود سود میرساند.
- زکات باعث خاموش شدن انقلاب خشم مستمندان میشود؛ زیرا وقتی فقیران ببینند که شخص ثروتمند هر موتر که دوست دارد سوار میشود و در هر کاخی که میلش میکشد زندگی میکند و هر چه بخواهد میخورد… در حالی که خودش مرکبی جز پاهای خود و بستری جز زمین سرد ندارد، بیشک در وجود خود احساس بدی نسبت به ثروتمندان پیدا میکند.
- ثروتمندان در حق نیازمندان نیکوکاری کنند، هم این خشم فرو مینشید و هم جلوی آن شورش گرفته میشود. در نتیجه نیازمندان خواهند گفت: ما برادرانی داریم که در سختیها فراموشمان نمیکنند… در نتیجه محبت ثروتمندان در دل آنان مینشیند.
- زکات باعث جلوگیری از جرایم مالی مانند سرقت و زورگیری و غارت و دیگر جرایم میشود. زیرا نیاز فقیران از جای دیگری تامین میشود و از آنجایی که بخشی از اموال ثروتمندان به آنان میرسد آنها را سبب فقر خود نمیدانند و اغنیا را همانند نیکوکارانی میبینند که نباید به اموالشان دست درازی کرد.
- نجات از گرمای روز قیامت. پیامبر ﷺ میفرماید: هرکس در روز قیامت زیر سایهی صدقهی خود خواهد بود علامه آلبانی این روایت را در صحیح الجامع (۴۵۱۰) صحیح دانسته است. همینطور پیامبر ﷺ یکی از کسانی که در روز قیامت ـ که هیچ سایهای نیست جز سایهی الله ـ زیر سایهی او خواهد بود را چنین معرفی کرده است: کسی که صدقهای داد و آن را چنان پنهان داشت که دست چپش ندانست دست راستش چه چیز را انفاق کرده است متفق علیه.
- این کار باعث میشود که انسان نسبت به حدود خداوند و شریعت او آگاهی پیدا کند. چون شخص نمیتواند زکات اموال خود را بدهد مگر آنکه احکام آن و اموالی که زکات به آن تعلق میگیرد و نصاب زکات و مستحقان دریافت آن و دیگر موارد مورد نیاز را بداند.
- زکات ـ چنانکه از نام آن پیداست ـ باعث رشد حسی و معنوی اموال شخص میشود. وقتی که انسان زکات مالش را بدهد، آن مال از آفتها در امان میماند و چه بسا به سبب همین صدقه روزیاش بیشتر شود. برای همین است که در حدیث آمده: هیچ مالی با صدقه کم نشد مسلم (۲۵۸۸)، و این موردی است که بسیار مشاهده شده و دیدهایم که شخص بخیل اموال خود یا بیشتر آن را به واسطهی آتش سوزی یا ضرر مالی یا بیماریهای پرخرج از دست میٔهد.
- زکات سبب نزول خیر میشود. در حدیث آمده است: هر گاه قومی زکات اموال خود را باز دارند، باران از آنان باز داشته میشود این روایت را آلبانی در صحیح الجامع (۵۲۰۴) صحیح دانسته است.
- راه پذیرش توبه و آمرزش گناهان، اقامه نماز و اداى زکات است. : { فَإِن تَابُواْ وَأَقَامُواْ ٱلصَّلَوٰةَ وَءَاتَوُاْ ٱلزَّكَوٰةَ فَإِخۡوَٰنُكُمۡ فِي ٱلدِّينِۗ وَنُفَصِّلُ ٱلۡأٓيَٰتِ لِقَوۡمٖ يَعۡلَمُونَ} توبه:۱۱ ترجمه : پس [با این حال،] اگر توبه کردند و نماز برپا داشتند و زکات پرداختند، برادران دینیِ شما [مسلمانان] هستند؛ و ما آیات خود را برای گروهی که میدانند، به تفصیل بیان میکنیم.
شرطهای فرضیت زکات :
زکات فرض نیست مگر آنگاه که شرطهای آتی فراهم بوده باشد.
- اسلام. پس زکات بر کافر فرض نیست.
- آزادی. پس زکات بر برده فرض نیست.
- بلوغ. پس زکات برکودک فرض نیست.
- عقل. پس زکات بر دیوانه (مجنون) فرض نیست.
- داشتن ملکیت تام. یعنی آن مال در تصرف و در دست آن شخص باشد.
- مالی که در تحت مالکیت وی است میبایست به اندازه ی حد نصاب شرعی باشد پس زکات بر کسی که مالش به حد نصاب نمی رسد فرض نیست .
- مال باید از حاجت اصلی آن افزون باشد. پس زکات در منزل مسکونی، لباسها و پوشاک، و اثاث منزل، ماشين یا موتور سیکلت، و سلاحی که مورد استفاده است فرض نیست.
- مال باید از قرض و بدهی فارغ باشد.
- مال باید نامی (رشد کننده) باشد چه آن مال حقیقتا نامی باشد چون چهار پایان، یا تقدیرا نامی باشد چون طلا و نقره، زیرا طلا و نقره بعنوان دو جنس نمو کننده ارزیابی گردیده اند، تفاوتی ندارد که طلا و نقره مسکوک (سکه زده شده، پول فلزی سکه خورده) باشند یا غیر مسکوک.
- باید یک سال قمری کامل از آنها بگذرد. پس قبل از گذشتن یک سال زکات واجب نیست. (به جز معدن و رکاز و آنچه در آن عشر واجب است , زیرا زکات اینها بصورت فوری واجب میگردد بدون اینکه سال بر آن بگذرد).
شرایط اداء زکات:
۱- نیت: یعنی زمانیکه مال زکات را به فقیری می دهد نیت زکات را بکند( البتّه نیاز ی نیست که به فقیر بگوید این زکات است) یا هنگامی که به وکیل خود می دهد تا او بین مستحقین تقسیم کند، نیت زکات را داشته باشد.
۲ – تملیک: یعنی مال باید عام و تام در اختیار و تحت تصرف فقیر قرار گیرد.
اموال ذکوی و نصاب آنها:
١- طلا و نقره .
٢- گوسفند، گاو، شتر.
۳- محصولات زراعتي و ميوه ها
۴- رکاز
۵- معادن
۶- اموال تجارتی
۱. زکات در طلا و نقره واجب است، حد نصاب طلا بیست مثقال است که مساوی ۸۵ گرام میباشد و حد نصاب نقره ۲۰۰ درهم میباشد که مساوی ۵۹۵ گرام است، اگر مال و دارایی انسان به این اندازه رسید و یک سال تمام بر آن گذشت و شرایط دیگر هم تکمیل شد، باید دو نیم درصد از آن مال به مستمندان داده شود.
خداوند در آیهی ۳۴ سورهی توبه به وجوب زکات در طلا و نقره اشاره میفرماید:
﴿۞یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُوٓاْ إِنَّ کَثِیرٗا مِّنَ ٱلۡأَحۡبَارِ وَٱلرُّهۡبَانِ لَیَأۡکُلُونَ أَمۡوَٰلَ ٱلنَّاسِ بِٱلۡبَٰطِلِ وَیَصُدُّونَ عَن سَبِیلِ ٱللَّهِۗ وَٱلَّذِینَ یَکۡنِزُونَ ٱلذَّهَبَ وَٱلۡفِضَّهَ وَلَا یُنفِقُونَهَا فِی سَبِیلِ ٱللَّهِ فَبَشِّرۡهُم بِعَذَابٍ أَلِیمٖ ٣۴﴾ [التوبه: ۳۴].
«ای مؤمنان! بسیاری از علماء دینیِ یهودی و مسیحی، اموال مردم را به ناحق میخورند، و دیگران را از راه خدا بازمیدارند و کسانی که طلا و نقره را اندوخته میکنند و آن را در راه خدا خرج نمینمایند، آنان را به عذاب بس بزرگ و بسیار دردناکی مژده بده».
زیور آلاتی که غیر از طلا باشند مانند گوهرهای قیمتی و لؤلؤ و مرجان و زمرد والماس ومانند اینها اجماع بر این است که برآن زکات لازم نیست، اما اگر برای تجارت باشد در آن زکات واجب میگردد.
۲. زکات حیوانات : در شتر، گاو و گوسفند زکات واجب است، اما بشرط اینکه سائمه ( کل یا اکثر سال را در صحرا و چراگاه بچرند، و به علف اکتفا کنند) باشند.
حد نصاب شتر ۵ است که در آن یک گوسفند واجب است و حد نصاب گاو سی رأس است، که زکات آن یک گوساله میباشد، و حد نصاب گوسفند چهل رأس میباشد که زکات آن یک گوسفند است، اگر تعداد چهارپایان از این بیشتر باشد در سنت صحیح مقدار وجوبش بیان شده است.
پیامبر صلی الله علیه و سلم در حد نصاب شتر میفرماید:
«لَیْسَ فِیمَا دُونَ خَمْسِ ذَوْدٍ لإِبِلِ صَدَقَهٌ» [متفق علیه].
«بر کمتر از پنج شتر زکات واجب نیست (ذود جهت شمارش میان سه و ده به کار میرود)».
در حدیث دیگر به حد نصاب گاو اشاره میفرماید:
«فی کل ثلاثین تبیع، وفی کل أربعین مسنه». [رواه ابوداوود و ترمذی و ابنحبان و حاکم].
«در هر سی رأس گاو، یک گوسالهی یک ساله و در هر چهل رأس، یک گوسالهی دو ساله واجب است».
امام بخاری در صحیحش نامهی ابوبکر به انس، حاکم بحرین را روایت کرده که حد نصاب اموال زکوی را بیان فرموده است:
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ هَذِهِ فَرِیضَهُ الصَّدَقَهِ الَّتِی فَرَضَ رسولالله صلی الله علیه و سلم عَلَى الْمُسْلِمِینَ وَالَّتِی أَمَرَ اللَّهُ بِهَا رَسُولَهُ فَمَنْ سُئِلَهَا مِنْ الْمُسْلِمِینَ عَلَى وَجْهِهَا فَلْیُعْطِهَا وَمَنْ سُئِلَ فَوْقَهَا فَلَا یُعْطِ فِی أَرْبَعٍ وَعِشْرِینَ مِنْ الْإِبِلِ فَمَا دُونَهَا مِنْ الْغَنَمِ مِنْ کُلِّ خَمْسٍ شَاهٌ إِذَا بَلَغَتْ خَمْسًا وَعِشْرِینَ إِلَى خَمْسٍ وَثَلَاثِینَ فَفِیهَا بِنْتُ مَخَاضٍ أُنْثَى فَإِذَا بَلَغَتْ سِتًّا وَثَلَاثِینَ إِلَى خَمْسٍ وَأَرْبَعِینَ فَفِیهَا بِنْتُ لَبُونٍ أُنْثَى فَإِذَا بَلَغَتْ سِتًّا وَأَرْبَعِینَ إِلَى سِتِّینَ فَفِیهَا حِقَّهٌ طَرُوقَهُ الْجَمَلِ فَإِذَا بَلَغَتْ وَاحِدَهً وَسِتِّینَ إِلَى خَمْسٍ وَسَبْعِینَ فَفِیهَا جَذَعَهٌ فَإِذَا بَلَغَتْ یَعْنِی سِتًّا وَسَبْعِینَ إِلَى تِسْعِینَ فَفِیهَا بِنْتَا لَبُونٍ فَإِذَا بَلَغَتْ إِحْدَى وَتِسْعِینَ إِلَى عِشْرِینَ وَمِائَهٍ فَفِیهَا حِقَّتَانِ طَرُوقَتَا الْجَمَلِ فَإِذَا زَادَتْ عَلَى عِشْرِینَ وَمِائَهٍ فَفِی کُلِّ أَرْبَعِینَ بِنْتُ لَبُونٍ وَفِی کُلِّ خَمْسِینَ حِقَّهٌ وَمَنْ لَمْ یَکُنْ مَعَهُ إِلَّا أَرْبَعٌ مِنْ الْإِبِلِ فَلَیْسَ فِیهَا صَدَقَهٌ إِلَّا أَنْ یَشَاءَ رَبُّهَا فَإِذَا بَلَغَتْ خَمْسًا مِنْ الْإِبِلِ فَفِیهَا شَاهٌ وَفِی صَدَقَهِ الْغَنَمِ فِی سَائِمَتِهَا إِذَا کَانَتْ أَرْبَعِینَ إِلَى عِشْرِینَ وَمِائَهٍ شَاهٌ فَإِذَا زَادَتْ عَلَى عِشْرِینَ وَمِائَهٍ إِلَى مِائَتَیْنِ شَاتَانِ فَإِذَا زَادَتْ عَلَى مِائَتَیْنِ إِلَى ثَلَاثِ مِائَهٍ فَفِیهَا ثَلَاثُ شِیَاهٍ فَإِذَا زَادَتْ عَلَى ثَلَاثِ مِائَهٍ فَفِی کُلِّ مِائَهٍ شَاهٌ فَإِذَا کَانَتْ سَائِمَهُ الرَّجُلِ نَاقِصَهً مِنْ أَرْبَعِینَ شَاهً وَاحِدَهً فَلَیْسَ فِیهَا صَدَقَهٌ إِلَّا أَنْ یَشَاءَ رَبُّهَا وَفِی الرِّقَّهِ رُبْعُ الْعُشْرِ فَإِنْ لَمْ تَکُنْ إِلَّا تِسْعِینَ وَمِائَهً فَلَیْسَ فِیهَا شَیْءٌ إِلَّا أَنْ یَشَاءَ رَبُّهَا».
«ابوبکر وقتی انس را به بحرین فرستاد این نامه را برای او نوشت: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ، این واجبی است که رسول خدا آن را تعیین فرموده است و خداوند بدان دستور داده است، هر کس از مسلمین این مقدار را خواست به او بدهید و هر کس از این مقدار بیشتر خواست به او ندهید: در هر ۲۵ نفر شتر یک شتر واجب است و اگر از این کمتر باشد در هر پنج نفر یک گوسفند واجب است، اگر به بیست و پنج نفر رسید تا سی و پنج نفر شتر، یک ماده شتر دو ساله واجب است و اگر به سی و شش رسید تا چهل و پنج نفر یک ماده شتر سه ساله باید پرداخت کند و اگر به چهل و شش رسید تا ۶۰ نفر یک شتر چهار ساله واجب میگردد و اگر به ۶۱ نفر رسید تا ۷۵ نفر یک شتر پنج ساله واجب است، اگر به ۷۶ نفر رسید تا ۹۰ نفر دو شتر یک ساله واجب است، و اگر به ۹۱ نفر رسید تا ۱۲۰ نفر دو شتر سه ساله واجب است، و اگر از این مقدار بیشتر شد در هر چهل نفر یک شتر مادهی یک ساله و در هر ۵۰ نفر یک شتر سه ساله واجب است، اگر کسی تنها چهار نفر شتر داشت زکات واجب نیست مگر صاحبش با اختیار بخواهد چیزی پرداخت کند، و اگر پنج نفر شتر داشت یک گوسفند بپردازد. و اگر تعداد گوسفندان به چهل رأس رسید و سائمه باشند یعنی در علف آزاد بچرند تا ۱۲۰ رأس یک گوسفند واجب است، بین ۱۲۰ و ۲۰۰، دو گوسفند، اگر از دویست رأس بیشتر شود تا سیصد رأس، سه گوسفند واجب است، ولی اگر کمتر از چهل رأس باشد زکات در آن واجب نیست مگر اینکه صاحبش به دلخواه بخواهد زکات پرداخت کند.
و در نقرهی خالص، یک چهلم واجب است، اگر از ۲۰۰ درهم کمتر باشد زکات در آن واجب نیست، مگر اینکه صاحبش بخواهد زکات پرداخت کند.
۳. زکات در میوه و حبوبات هم واجب است، و حد نصابشان پنج وسق (هر وسق یک بار شتر معادل شصت صاع است) میباشد، البته اندازهی زکات در آنها به نوع آبیاری بستگی دارد: اگر آبیاری آن با باران صورت گیرد یک دهم است، ولی اگر آبیاری با دست صورت گیرد و مخارجی به همراه داشته باشد زکات آن یک بیستم است.
خداوند در آیهی ۲۶۷ سورهی بقره میفرماید:
﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُوٓاْ أَنفِقُواْ مِن طَیِّبَٰتِ مَا کَسَبۡتُمۡ وَمِمَّآ أَخۡرَجۡنَا لَکُم مِّنَ ٱلۡأَرۡضِۖ وَلَا تَیَمَّمُواْ ٱلۡخَبِیثَ مِنۡهُ تُنفِقُونَ وَلَسۡتُم بَِٔاخِذِیهِ إِلَّآ أَن تُغۡمِضُواْ فِیهِۚ وَٱعۡلَمُوٓاْ أَنَّ ٱللَّهَ غَنِیٌّ حَمِیدٌ٢۶٧﴾ [البقره: ۲۶۷].
«ای کسانی که ایمان آوردهاید! از قسمتهای پاکیزهی اموالی که (از طریق تجارت) به دست آوردهاید و از آنچه از زمین برای شما بیرون آوردهایم (از قبیل منابع و معادن زیرزمینی) ببخشید و به سراغ چیزهای ناپاک نروید تا از آن ببخشید، در حالی که خود شما حاضر نیستید آن چیزهای پلید را دریافت کنید مگر با اغماض و چشمپوشی در آن، و بدانید که خداوند بینیاز و شایستهی ستایش است».
حضرت محمد صلی الله علیه و سلم در مورد حد نصاب حبوبات و میوه میفرماید:
«لَیْسَ فِیمَا دُونَ خَمْسه أَوْسقٍ صَدَقَهٌ» [متفق علیه].
«بر کمتر از پنج وسق (۳۰۰ صاع) زکات واجب نیست». [بخاری و مسلم].
در حدیث دیگری میفرماید:
«فِیمَا سَقَتْ السَّمَاءُ وَالْعُیُونُ وَالْبَعْلُ الْعُشْرُ وَفِیمَا سُقِیَ بِالنَّضْحِ نِصْفُ الْعُشْرِ». [متفق علیه].
«اگر آبیاری با باران یا چشمه صورت گیرد یا خودش از طریق ریشه بدون آبیاری از زمین آب بمکد یک دهم و اگر از طریق آبپاشی باشد زکات آن یک بیستم است». [بخاری و مسلم].
در عسل تولید شده در زمین عشری عشر واجب است اما اگر در زمین خراجی باشد خراج واجب میشود.
۴. زکات رکاز:
رکاز به اشیائی گفته میشود که در زمان جاهلیت دفن شده، و بدون هزینه کردن مال و تحمل سختی و کار زیاد بدست آیند.
در رکاز، زکات بصورت فوری واجب میگردد بدون اینکه یک سال بر آن بگذرد و یا نصاب معینی داشته باشد : به دلیل عموم فرموده پیامبر صلی الله علیه و سلم : (وفی الرکاز الخمس). «و در رکاز خمس واجب است».
۵. زکات معادن:
معدن : عبارت است از آنچه كه از زمين استخراج شود واز جنسش نباشد، مانند طلا، نقره، آهن، سنگ های گرانبها، سرب وغيره مواد خامى كه از زمين استخراج ميشود.
حكم زكات معادن:
واجب است، بدليل فرموده اى خداوند متعال: ( اى كسانيكه ايمان آورده ايد از پاكيهاى آنچه كسب كرده ايد، انفاق كنيد، ونيز از آنچه برا ى شما از زمين خارج كرديم) [ سوره بقره ایت ۲۶۷]
براى زكات معدن شرط وجود ندارد، اگر كسى مالك آن شد، بايد زكات آنرا فورى خارج سازد.
مقدار زكات واجب در معادن:
زكات واجب در آنها اگر مقدارش كم باشد ويا بسيار، خمس يا پنج بر يك ميباشد.
۶. زکات اموال تجارتی :
در اموالی که برای خرید و فروش هستند زکات واجب است با این شرط که به حد نصاب برسند و یک سال بر آنها بگذرد .
حد نصاب زکات در مال تجارتی همان حد نصاب طلا و نقره است، یعنی اگر تاجری به قیمت 8٥ گرم طلا و یا 5٩٥ گرم نقره، مال التجاره در اختیار داشته باشد از آن مقدار به بعد 5/2% واجب میشود.
مصارف زکات:
خداوند متعال فرموده است:
«اِنَّمَا الصَّدَقَاتُ لِلفُقَرَاءِ وَ المَسَاکِینَ وَ العَامِلِینَ عَلَیهَا وَ المُوَلَّفَةِ قُلُوبُهُم وَ فِی الرِقَابِ وَ الغَارِمِینَ وَ فِی سَبِیلِ اللهِ وَ ابنَ السَّبِیلِ فَرِیضَةً مِّنَ اللهِ وَاللهُ عَلِیمٌ حَکِیم».
ترجمه: زکات، مخصوص مستمندان، بیچارگان، گرد آورندگان آن، کسانی که جلب محبتشان برای پذیرش اسلام و سود گرفتن از خدمت و یاریشان به اسلام چشم داشته می شود، آزادی بندگان، پرداخت بدهی بدهکاران، صرف در راه تقویت آئین خدا و واماندگان در راه، و مسافران درمانده و دور افتاده از مال و منال و خانه و کاشانه می باشد. این یک فریضۀ الهی است که جهت مصلحت بندگان خدا مقرر شده است و خدا دانا به مصالح آفریدگان و حکیم در وضع قوانین است. (سوره توبه آیه۶)
ملاحظه میکنیم که قرآن در مورد مصارف زکات، هشت صنف را ذکر نموده است، و لیکن خلیفه دوم مسلمین، حضرت عمر فاروق رضی الله عنه، مؤلفة القلوب (دلجویی شوندگان) را از بین مصارف زکات حذف کرده است، به این دلیل که اسلام و مسلمین دارای نیرو و توان بسیاری بوده و از شوکت و عظمت فوق العاده ای برخوردار شده و دیگر به کسانی که جلب ایشان برای پذیرش اسلام و سود جستن از خدمات و یاری آنها چشم داشته می شود هیچگونه نیازی نبوده است. بنابراین ۷ صنف باقی می ماند که زکات بر آنها صرف می شود و ما اینک تعریف هر صنف را بیان می کنیم.
- فقیر: کسی که مالک کمتر از نصاب است.
- مسکین: کسی است که اصلا مالک چیزی نیست.
- عامل: کسی که به جمع آوری زکات و عشر می پردازد یعنی مسئول جمع آوری عشر و زکات مردم است، پس به او از مال زکات به اندازه ی کار آن داده می شود.
- رقاب: برده گانی که مکاتب (برده ای است که مولایش به او گفته است، در قبال فلان مبلغ تو آزادی) شده اند. و این صنف در عصر حاضر وجود نداشته و لیکن اگر چنین صنفی پیدا شود زکات میتواند بر آن صرف شود.
- غارم: کسی است که بر ذمۀ ی وی قرض و بدهی است.
- سبیل الله: فقیرانی اند که همه چیز را ترک، و خود را در اختیار جهاد در راه الله قرار داده اند، یا حُجّاجی اندکه به قصد انجام حج بیرون آمده اند، اما به خاطر آنکه هزینه های سفرشان بالا بوده از رسیدن به بیت الله عاجز مانده اند.
- ابن سبیل: مسافر درمانده ای است که در وطن خویش دارای مالی است و لیکن مال وی در بین راه به پایان رسیده و دیگر چیزی ندارد که هزینه ی راه و سفر وی باشد. پس دادن زکات بر او جائز بوده تا برای رسیدن به وطن خویش قادر گردد.
زکات دهنده مختار است کل مبلغ را به یکی از این اصناف بدهد و یا بین تمامی این افراد تقسیم کند.
زکات طلایِ مستعمل ( استفاده شده) :
علما اتفاق دارند بر فرضیت زکات در طلا و نقره هنگامیکه شرایط را پوره کند چه به صورت سکه باشد و یا خشت .
اما در زیور آلات که مورد استفاده زن ( انگشتر و دستبند و گردنبند ) قرار میگیرد اختلاف دارند که آیا در آن زکات فرض است یا خیر ؟
- جمهور فقها ( شافعی مالکی حنبلی ) میگویند که در طلای که مورد استفاده قرار میگیرد زکات نیست زیرا که زکات بر اموالی واجب می شود که قابلیت نمو داشته و برای تجارت باشند و طلای مستعمل از این مورد نیست چرا که آنها مورد استفاده قرار می گیرد و از آن برای زینت استفاده می گردد.
اما آنها شرایط متعددی برای عدم وجود زکات در این نوع طلا گذاشته اند از جمله :
۱. اینکه طلای مستعمل از چیزهای باشد که استفاده کردن از آن حلال باشد، مانند انگشتر و دستبند، اما اگر حرام باشد مانند ظرف ها و اسلحهی طلا و نقره و یا طلا برای مرد پس در اینها زکات واجب میباشد.
۲. اینکه طلای مستعمل به نیت پوشیدن و زینت استفاده شود ، و اگر به نیت تجارت یا ذخیره باشد زکات در آن واجب است.
۳. اینکه طلای استفاده شده در بین مردم معمول باشد؛ به دور از اسراف و زیاده روی ، اما اگر طلای استفاده شده زیاد باشد ، مانند این که زنی از دستبندهای زیادی استفاده کند که به حد اسراف می رسید ، و یا هم اگر انگشتری را استفاده کند که قیمت آن بسیار بالا است ، پس این اسراف می شود و زکات در آن تعلق می گیرد.
- احناف بر این باور هستند که زکات در طلا واجب است ، به هر نیت که مورد استفاده قرار بگیرد ( پوشیدن ، ذخیره کردن، تجارت ) و یا در هر مورد که استفاده شود (حلال یا حرام )، زیرا اصل در زکات نمو است و به استفاده کردن زکات از آن ساقط نمیشود.
و از حدیث عایشه رضی الله عنها استدلال میکنند که فرموده پیامبر صلی الله علیه و سلم بر من داخل شد و در دست من انگشتریهای بزرگی از ورق مشاهده نمود فرمود این چیست ای عایشه؟گفتم یا رسول الله اینها را ساخته ام تا خود را برای شما زینت نمایم .گفت آیا زکات آن را پرداخت می کنی؟گفتم نه (یا آنچه خدا خواست بگوید)، گفتند: او برای تو از آتش کافی است. به روایت أبو داود (1565).
علیرغم شدت اختلاف نظر در این مورد ، باید گفت که زکات طلای مستعمل بخاطر احتیاط پرداخته شود.
خطابی گفته: “احتیاط آن است که زکات آن پرداخته شود.” معالم السنن (17/2).
و همچنین شیخ محمد امین شنقیطی گفته: پرداخت زکات زیورآلات بنابر احتیاط بهتر است ، زیرا ” من اتقى الشبهات فقد استبرأ لدينه وعرضه” هرکس از شبهات بپرهيزد، دين و آبرويش را حفاظت کرده است ، و ” دع ما يريبك إلى ما لا يريبك” «آنچه درباره ی (درست بودن) آن شک داری، رها کن و به کاری بپرداز يا به چيزی روی بياور که درباره اش شک نداری». [صحیح است] .
و الله اعلم
منابع بحث:
١. توجيري، محمد ابن ابراهیم ابن عبدالله، مختصر الفقه الإسلامية في ضوء القرآن و السنة، سال چاپ1431 ه.
٢. حلبي، نجاح، فقه العبادات على المذهب الحنفي، ط ١.
٣. زحيلي، وهبة بن مصطفى، الفقه الإسلامي و أدلته،دار الفكر ،ط ٤.
٤. طيار، عبد الله، فقه میسر، سال چاپ 1433ه، ط٢.
٥.عثيمين، أبو عبد الله محمد بن صالح بن محمد بن سليمان، تفسير القرآن الكريم، دار ابن الجوزي.
٦. هلالي، تقي الدين، تفسير أحسن الكلام.
٧. موسوعة فقهي كويتي.
٨. سايت اختصاصی اهل سنت.
۹. سایت اسلام سوال و جواب.
۱۰. سایت اسلام ویب.
۱۱. سایت درر سنیة.
١٢. سايت دعوت و إصلاح.
١٣. سايت سنت انلاين.
١٤. سايت مفلحون
١٥. سايت موضوع.
١٦. ويكيبیدیا.