استقامت در دین امری واجبی بوده، بدون آن نه مسئولیتی وجود خواهد داشت و نه هم التزامی می تواند باقی بماند. به همین خاطر وقتی سفیان بن عبدالله ثقفی رضی الله عنه از پیامبر ﷺ طالب نصحیت جامعی می گردد که وی را از نصحیت سائرین بی نیاز سازد، در جوابش می فرماید: ( قل آمنت بالله ثم استقم ) یعنی از صدق دل ایمان بیار و بعد در طول عمر برآن استقامت اختیار کن.
روی همین اهميت، بعضی علماء استقامت را نصف دین و بعضی دیگر، آنرا همه دین توصیف نموده اند.
استقامت به مفهوم حرکت بالای راه راست صراط مستقیم وعدم انحراف ازین خط بطرف راست و چپ است، استقامت شامل عمل به تمام طاعات ظاهری و باطنی و ترک تمام منتهیات ظاهری و باطنی می باشد و در حقیقت استقامت حد وسط بین زیاده روی و کوتاهی است که هر دو شرعا غیر مجاز می باشند.
امیر المؤمنين عمر بن خطاب رضی الله عنه استقامت را چنین تعریف نموده: ( أن تستقيم على الأمر والنهي ولا تروغ روغان الثعالب) یعنی استقامت اینست که بالای امر و نهی ثابت باقی بمانی و چون روباه حین حرکت به یک سو و دیگر سو منحرف نشوی.
خلیفه سوم عثمان ابن عفان رضي الله عنه استقامت را به مفهوم «خالص ساختن عمل به الله تعالی» تعریف می نماید.
حسن بصری رحمه الله استقامت را به مفهوم ثابت قدمی بالای امر الله تعالی، عمل به طاعت و ترک معصیت وی تعبیر می نماید: ( استقاموا على أمر الله، فعملوا بطاعته، واجتنبوا معصيته ).
همچنان، سفیان ثوری رحمه الله مطابقت عمل با قول را استقامت می داند و عابد حرمین فضیل ابن عیاض رحمه الله استقامت را زهد در چیزهای فانی و میلان به چیزهای باقی (الزهد في الفانية، والرغبة في الباقية) توصیف می کند.
ابن تيمية رحمه الله می فرماید: ( الاستقامة على محبة الله و عبودیته، وعدم الالتفات عنه يمنة أو یسری) یعنی استقامت بالای محبت الله متعال وعبادت وی و عدم توجه به راست و چپ.
امام قرطبی رحمه الله تمام این اقوال را در هم دیگر متداخل دانسته مفهوم استقامت را چنین خلاصه میکند: (اعتدلوا على طاعة الله، عقدا، وقولا، وفعلا وداوموا على ذلك). یعنی « آنانیکه اعتدال اختیار نمودند برطاعت الله تعالی از لحاظ تعهد و قول و عمل و برین نهج مداومت نمودند.
دعوتگر و استقامت:
صحابی جلیل القدر انس ابن مالکررضی الله عنه از پیامبر اسلام محمد ﷺ چنین روایت می کند: لا يستقيم إيمان عبد حتى يستقيم قلبه ولا يستقيم قلبه حتى يستقيم لسانه ولا يدخل رجل الجنة لا يأمن جاره بوائقه» (مسند أحمد)
یعنی ایمان بنده ای مستقیم شده نمی تواند تا قلبش مستقیم نگردد و قلبش تا زمانی استقامت اختیار کرده نمی تواند که زبانش مستقیم نشود وکسیکه همسایه از آزارش ایمن نباشد، داخل جنت شده نمی تواند.
ازین حدیث شریف به وضوح فهمیده می شود که استقامت در دین تنها به مفهوم ایستادگی بر توحید وعدم اقرار به کلمه، کفر نیست بلکه راست بودن تمام افعال ظاهر و باطن انسان چون سلامت قلب، سلامت زبان و درستی کردار انسان را در بر می گیرد.
دعوتگران اسلام که علاوه بر اصلاح نفس خود در صدد اصلاح دیگران و رهنمایی ایشان بطرف خیر وسعادت دنیا و آخرت می باشند، علاوه بر استقامت بر دین، نیازمند استقامت بر دعوت و پیامدهای آن نیز می باشند. به همین خاطر بیشتر از دیگران باید متوجه باشند که دچار سستی وفتور که نقيض حرکت و مبارزه است، نشوند. آنها باید همیشه خود را مورد محاسبه قرار دهند که نشود خدای نخواسته عوامل منفی در شخصیت ایشان راه پیدا نموده و آهسته آهسته ایشان را از جاده راست منحرف و از خیر دعوتگری و اصلاح محروم سازد.
به همین خاطر همیشه باید از خود بپرسپد …
– آیا محبت افراطی به دنیا و وقوع در ملذات و رفاهیت ها سبب ضعیف شدن ایمان وسست شدن رابطه اش با الله متعال نگردیده است؟
– آیا ارتکاب گناهان و وقوع در صغائر سبب فساد درون و سیاهی قلبش نشده است؟
– آیا زبانش همیشه به حق و صدق گویا بوده و به ذكر الله متعال مشغول است و یا بیشتر اوقات در کذب، بهتان، غیبت، سخن چینی و عیب جویی دیگران مصروف می باشد؟
– آیا قلمش همیشه در کار خیر و بخاطر مصلحت دعوت و وطن مصروف است یا اینکه بیشتر مصروف عیب جویی دیگران بوده و در جهت تفریق بین مسلمانان وتخريب مصلحت وطن به کار گرفته می شود؟
– آیا سلوکش سبب جذب دیگران به دعوت می گردد یا سبب دوری و نفرت شان ازین حرکت می گردد؟
طرح چنین سوالها و سوالهایی مشابهی هرچند وقتی یک بار و دادن پاسخ صادقانه و واقعی به آنها می تواند ما را درین راستا یاری رساند که درجهء استقامت ما در چه سطحی است و اگر خللی وجود دارد، چگونه و بموقع آنرا مورد معالجه قرار دهیم؟
وسائل حصول استقامت :
۱. طلب هدایت از الله متعال
٢. اخلاص در عبادت
٣. پابندی به نمازها
ثمرة استقامت:
الله متعال حينیکه در سورهء فصلت از استقامت یاد می کند، همانجا ثمرات ونتائج استقامت را نیز به تفصيل بر می شمارد جاییکه می فرماید: { إِنَّ ٱلَّذِينَ قَالُواْ رَبُّنَا ٱللَّهُ ثُمَّ ٱسۡتَقَٰمُواْ تَتَنَزَّلُ عَلَيۡهِمُ ٱلۡمَلَـٰٓئِكَةُ أَلَّا تَخَافُواْ وَلَا تَحۡزَنُواْ وَأَبۡشِرُواْ بِٱلۡجَنَّةِ ٱلَّتِي كُنتُمۡ تُوعَدُونَ(۳۰) نَحۡنُ أَوۡلِيَآؤُكُمۡ فِي ٱلۡحَيَوٰةِ ٱلدُّنۡيَا وَفِي ٱلۡأٓخِرَةِۖ وَلَكُمۡ فِيهَا مَا تَشۡتَهِيٓ أَنفُسُكُمۡ وَلَكُمۡ فِيهَا مَا تَدَّعُونَ(۳۱) نُزُلٗا مِّنۡ غَفُورٖ رَّحِيمٖ (۳۲) فصلت.
در حقیقت کسانی که گفتند پروردگار ما خداست سپس ایستادگی کردند، فرشتگان بر آنان فرود می آیند و می گویند بیم مدارید و غمگین مباشید و به بهشتی که وعده یافته بودید شاد باشید در زندگی دنیا و در آخرت دوستانتان ماییم و هر چه دلهایتان بخواهد در بهشت برای شماست و هر چه خواستار باشید در آنجا خواهید داشت [به عنوان] پذيرايى از سوى [خداوند] آمرزگار مهربان.
آنچه ازین آیات و آیات مشابه دیگر در رابطه به ثمرات استقامت استنباط می گردد، اینها اند:
- حصول اطمینان قلبی به سبب دوام ارتباط با الله متعال جل جلاله .
- استقامت، انسان را از وقوع در معاصی و اشتغال به مسائل پیش پا افتاده و سستی در طاعات و عبادات محفوظ می گرداند.
- در وقت مرگ یا حين قيام دوباره از قبور، ملائکهء رحمت به استقبال انسان با استقامت آمده و وی را به نجات از خوف و ترس و انجام نیکی که در انتظار وی است، بشارت می دهد.
- محبت و احترام مردم نسبت به کسی که در راه دین و دعوت استقامت نموده و مشکلات و موانع نتوانسته عزم راسخ وی را مبنی بر صالح بودن و مصلح شدن، سست نماید.
- وعدهء پروردگار به دخول ایشان در جنتی که آنچه بخواهند، میسر می شود و آنچه سبب خوشی ایشان می شود بدون معطلی فراهم می شود.
- و اخيرا مهمانی خاص پروردگار غفور ورحيم که نشانهء کامل رضایت وی از بهشتیان و آنانیست که در دنیا بر دین الله متعال و در راه دعوت وی از خود پایمردی وثبات نشان داده اند.
نسأل الله تعالى أن يرزقنا الهدى والسداد – آمین
منبع :
ماهنامه حرا